ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
در فقدان استاد عثمان محمدپرست دوتارنواز پیشکسوت خراسانی
غمش در نهانخانه دل نشست
گروه فرهنگی/ عثمان محمدپرست معروف به عثمان خوافی از استادان دوتار نوازی خراسان و خیرِ مدرسه ساز ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۱ بهدلیل عفونت ریه در بیمارستان بیستودو بهمن خواف در سن ۹۴ سالگی درگذشت. مرحوم محمدپرست سال ۱۳۰۷ در خواف متولد شد و بیشتر عمر خود را هم در این شهر گذراند و با بسیاری از استادان موسیقی سنتی ایران از جمله جلیل شهناز، محمدرضا شجریان، شهرام ناظری، فرهنگ شریف، اکبر گلپایگانی و اصغر بهاری همکاری کرد و سال ۱۳۶۲ در فیلمی با نام «زیرسلطه من آیید» به کارگردانی و نویسندگی داریوش ارجمند ایفای نقش کرد. ۱۳ تیر ۱۳۹۱ در مراسم نکوداشت عثمان محمدپرست، با حضور هنرمندانی همچون محمود دولتآبادی از سردیس عثمان محمدپرست خوافی رونمایی و ۲۰ آبان ۱۳۹۸ هم از تندیس او در مجتمع فرهنگی هنری مدرس شهر خواف پردهبرداری شد و شش سال بعد یعنی ۸ شهریور ۱۳۹۶ خورشیدی، نخستین کاشی ماندگار خراسانرضوی در راستای حفظ میراث ناملموس کشور از سوی اداره کل میراث فرهنگی خراسانرضوی بر سردر منزل عثمان محمدپرست نصب شد. عثمان محمدپرست هنرمندی خودآموخته بود و در بداهه نوازی استاد. او، آهنگ «نوایی» را همراه با شعر «مرنجان دلم را» از طبیب اصفهانی برای اولین بار سال 1340 اجرا کرد و دارای دکترای افتخاری از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم بود. در فقدان این استاد برجسته موسیقی نواحی، چهرههای بسیاری پیامهای تسلیت نوشتند و به خانواده و جامعه موسیقی تسلیت گفتند.
پیام تسلیت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در پیامی ضمن تلخ شمردن خبر درگذشت عثمانی خوافی نوشت: «خبر درگذشت استاد عثمان محمدپرست، یکی از مهمترین بازماندگان موسیقی مقامی جنوب خراسان خبری تلخ بود. آن مرحوم جانی جدا از جان فرهنگ و هنر نداشت و غمش در نهانخانه دل دوستداران موسیقی نشست. مروری بر دوره پربار و تأثیرگذار فعالیت هنری استاد محمدپرست، تلاش و تکاپوی این هنرمند را در حفظ جایگاه میراث ارزشمند موسیقی اصیل ایرانی و سرمایه فرهنگی ما بخوبی بیان میکند، اگرچه استاد محمدپرست از میان ما رفت، اما آوای منحصر به فرد، زیبا و روحنواز این استاد فقید همیشه در حافظه موسیقی مقامی ایران جاودان خواهد ماند. این هنرمند فقید در طول زندگی حرفهای خود، علاوهبر خدمات گسترده و دغدغه عمیقی که در عرصه فرهنگ و هنر بومی داشت، مرد بزرگی بود که هرگز برای پول ننواخت ؛با این وصف در امر ساخت بیش از ۹۰۰ مدرسه به همراهی خیرین دیگر مشارکت کرد. اینجانب فقدان این هنرمند عزیز را به اهالی فرهنگ و هنر، علاقهمندان و شاگردان آن فقید سعید و خانواده محترم تسلیت میگویم و از درگاه ایزدمنان برای آن مرحوم رحمت واسعه و غفران الهی و برای بازماندگان محترم صبر و بردباری خواستارم.»
مدیرکل دفتر موسیقی و معاون امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تسلیت گفتند
همچنین مدیرکل دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و معاون امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در پیامهای جداگانهای درگذشت مرحوم عثمان محمدپرست نوازنده دوتار را تسلیت گفتند. در متن پیام محمد الهیاری چنین آمده است:«با غم و اندوه فراوان خبر رسید که مرحوم عثمان محمدپرست نوازنده پیشکسوت دوتار و خالق آثار شاخص موسیقی نواحی خراسان دعوت حق را لبیک گفتند. قریب به یک قرن زندگی و دهها سال تلاش در زمینه ساخت آثار ماندگار موسیقی نواحی کشور، حاصل شخصیت کسی بود که امروز چهره در نقاب خاک کشید. نام مرحوم محمدپرست بهعنوان گنجینه زنده بشری در زمینه موسیقی مقامی در میراث فرهنگی ناملموس کشور طی سنوات گذشته به ثبت رسیده است. اینجانب فقدان این هنرمند ارجمند را به خانواده گرامیاش و هنرمندان و دوستداران موسیقی تسلیت میگویم و علو درجات را از درگاه خداوند متعال برای ایشان خواستارم.»
محمود سالاری معاون امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم در پیامی درگذشت عثمان محمدپرست، نوازنده دو تار خراسانی را تسلیت گفت و نوشت: «موسیقی مقامی خراسان، یکی از پیشکسوتان خود مرحوم حاج عثمان محمدپرست را که نامش با نواهای محلی و نوازندگی کهن ساز دوتار مأنوس بود، از دست داد. تأثیر ایشان برعرصه موسیقی مقامی کشورمان انکارناپذیر است. حنجره گرمش و نوای دوتار وی با پنجه سحرآمیزش از چاوشی و سرحدی گرفته تا دیگر مقامهای آن دیار هرگز از ذهن پاک نمیشود. اینجانب فقدانش را به جامعه هنری کشور و خاندان محترمش، تسلیت گفته و از خداوند متعال برای آن فقید سعید آمرزش و آرامش و برای بازماندگان صبر و اجر مسألت دارم.»
پیکر مرحوم محمدپرست در ضلع شرقی آرامستان خواجه یار شهر خواف به خاک سپرده شد.
پیام تسلیت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در پیامی ضمن تلخ شمردن خبر درگذشت عثمانی خوافی نوشت: «خبر درگذشت استاد عثمان محمدپرست، یکی از مهمترین بازماندگان موسیقی مقامی جنوب خراسان خبری تلخ بود. آن مرحوم جانی جدا از جان فرهنگ و هنر نداشت و غمش در نهانخانه دل دوستداران موسیقی نشست. مروری بر دوره پربار و تأثیرگذار فعالیت هنری استاد محمدپرست، تلاش و تکاپوی این هنرمند را در حفظ جایگاه میراث ارزشمند موسیقی اصیل ایرانی و سرمایه فرهنگی ما بخوبی بیان میکند، اگرچه استاد محمدپرست از میان ما رفت، اما آوای منحصر به فرد، زیبا و روحنواز این استاد فقید همیشه در حافظه موسیقی مقامی ایران جاودان خواهد ماند. این هنرمند فقید در طول زندگی حرفهای خود، علاوهبر خدمات گسترده و دغدغه عمیقی که در عرصه فرهنگ و هنر بومی داشت، مرد بزرگی بود که هرگز برای پول ننواخت ؛با این وصف در امر ساخت بیش از ۹۰۰ مدرسه به همراهی خیرین دیگر مشارکت کرد. اینجانب فقدان این هنرمند عزیز را به اهالی فرهنگ و هنر، علاقهمندان و شاگردان آن فقید سعید و خانواده محترم تسلیت میگویم و از درگاه ایزدمنان برای آن مرحوم رحمت واسعه و غفران الهی و برای بازماندگان محترم صبر و بردباری خواستارم.»
مدیرکل دفتر موسیقی و معاون امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تسلیت گفتند
همچنین مدیرکل دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و معاون امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در پیامهای جداگانهای درگذشت مرحوم عثمان محمدپرست نوازنده دوتار را تسلیت گفتند. در متن پیام محمد الهیاری چنین آمده است:«با غم و اندوه فراوان خبر رسید که مرحوم عثمان محمدپرست نوازنده پیشکسوت دوتار و خالق آثار شاخص موسیقی نواحی خراسان دعوت حق را لبیک گفتند. قریب به یک قرن زندگی و دهها سال تلاش در زمینه ساخت آثار ماندگار موسیقی نواحی کشور، حاصل شخصیت کسی بود که امروز چهره در نقاب خاک کشید. نام مرحوم محمدپرست بهعنوان گنجینه زنده بشری در زمینه موسیقی مقامی در میراث فرهنگی ناملموس کشور طی سنوات گذشته به ثبت رسیده است. اینجانب فقدان این هنرمند ارجمند را به خانواده گرامیاش و هنرمندان و دوستداران موسیقی تسلیت میگویم و علو درجات را از درگاه خداوند متعال برای ایشان خواستارم.»
محمود سالاری معاون امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم در پیامی درگذشت عثمان محمدپرست، نوازنده دو تار خراسانی را تسلیت گفت و نوشت: «موسیقی مقامی خراسان، یکی از پیشکسوتان خود مرحوم حاج عثمان محمدپرست را که نامش با نواهای محلی و نوازندگی کهن ساز دوتار مأنوس بود، از دست داد. تأثیر ایشان برعرصه موسیقی مقامی کشورمان انکارناپذیر است. حنجره گرمش و نوای دوتار وی با پنجه سحرآمیزش از چاوشی و سرحدی گرفته تا دیگر مقامهای آن دیار هرگز از ذهن پاک نمیشود. اینجانب فقدانش را به جامعه هنری کشور و خاندان محترمش، تسلیت گفته و از خداوند متعال برای آن فقید سعید آمرزش و آرامش و برای بازماندگان صبر و اجر مسألت دارم.»
پیکر مرحوم محمدپرست در ضلع شرقی آرامستان خواجه یار شهر خواف به خاک سپرده شد.
روایتی از بازی تراکتور – پرسپولیس که نیمه تمام ماند
سنگ باران فوتبال!
گروه ورزشی/ پنجشنبه یکی از تلخترین روزهای فوتبال ایران بود. روزی عجیب و پر از اتفاقهای باورنکردنی که هیچ فوتبالدوستی پیشبینی آن را نمیکرد و باورش نداشت. در شرایطی که مجوز حضور تماشاگران در بازیهای 3 هفته پایانی لیگ برتر صادر شده بود، اعلام شد که ورزشگاه یادگار امام(ره) تبریز هم آماده حضور 30 درصد تماشاگران برای تماشای بازی تراکتور و پرسپولیس است. با این حال، بیش از 70 درصد این ورزشگاه، مملو از تماشاگر شده بود و این نشان از اشتیاق فراوان هواداران برای حضور در استادیوم داشت. اما شعارها علیه تیم میهمان از همان لحظه ابتدایی ورود یحیی گلمحمدی به زمین چمن برای بازدید و سپس ورود حامد لک برای گرم کردن آغاز شد. دروازه بان پرسپولیس در ابتدا بیتوجهی کرد و سپس دستی هم برای تماشاگران تکان داد تا شاید موضوع ختم شود اما خبری از چنین اتفاقی نبود. گلمحمدی هم به جز ماجرای جدایی اش از تراکتور، در هیچ ماجرایی با هواداران تراکتور اختلاف نداشت اما در لحظهای که میخواست برای تماشای بازی به جایگاه ویژه برود، با شدیدترین الفاظ ممکن و پرتاب اشیا مورد استقبال قرار گرفت. تا حوالی دقیقه ۲۰ با اینکه پرسپولیس صاحب چند پرتاب و کرنر شد، اتفاقی رخ نداد تا اینکه مهدی ترابی برای ارسال کرنر به گوشه زمین رفت و اشیای زیادی به سمت او پرتاب شد. اتفاقی که لحظاتی بعد با واکنش ترابی مواجه شد و دست بر قضا عکسالعمل او به نظر مصدومیت بازیکن تراکتور را در پی داشت. نیمه اول با همه اتفاقاتش در حالت عادی به اتمام رسید اما بین دو نیمه به گزارش ورزش سه یحیی و آنالیزور پرسپولیس در بین دو نیمه قصد ترک جایگاه را داشتند، با شعارهای تند و پرتاب ممتد اشیا روبهرو شدند و کار تا جایی پیش رفت که امکان خروج از این منطقه و طی مسافت چند متری برای گلمحمدی غیرممکن شده بود. دقایقی از نیمه دوم نگذشته بود که پرسپولیس صاحب یک ضربه ایستگاهی شد ولی پرتاب سنگ آنقدر شدید بود که رامین رضاییان و امید عالیشاه نمی توانستند ضربه را بزنند و کمک داور هم از جای خود خارج شد. در این شرایط، سامان نریمان جهان به همراه مهدی کیانی رفتند تا هواداران را آرام کنند. 2 دقیقه بعد، هواداران مستقر در قسمت دیگر اشیایی را به سمت عالیشاه پرتاب کردند. پرتابها به قدری شدید بود که عالیشاه 3 بار برای ارسال اقدام کرد ولی موفق نشد. سرانجام صبر کاپیتان پرسپولیس لبریز شد و عالیشاه یکی از سنگهای روی زمین را به سمت سکوها پرت کرد. پیمان بابایی اولین کسی بود که نسبت به عالیشاه واکنش نشان داد و حالا تنش به داخل زمین سرایت کرد. محمد مسلمیپور و حامد پاکدل رسماً گلاویز شدند. از دقیقه ۴۸ تا ۶۳ بازی متوقف شد. کیانی به سمت هواداران رفت تا آنها را آرام کند اما مؤثر نبود. در ادامه داور حامد پاکدل از پرسپولیس و محمدمسلمیپور از تراکتور را اخراج کرد تا دو تیم ده نفره شوند و بازی از سرگرفته شود. با این حال، جو ورزشگاه همچنان متشنج بود و پس از اینکه عالیشاه با جو شدیدتر مواجه شد، رضاییان مأمور ارسال توپها شد ولی وقتی در دقیقه ۷۰ رضاییان برای ارسال کرنر به گوشه سمت راست زمین رفت، پرتاب سنگ و بطری با شدت بیشتری ادامه پیدا کرد و کمک داور هم از ترس برخورد سنگ به سرش، جای خودش را ترک کرد و رضاییان به کمک گفت که اگر او سر جایش نایستد، کرنر را ارسال نخواهد کرد. در این شرایط، سیدرضا مهدوی داور بازی توپ را برداشت و کمکهای خود را برای ترک زمین فراخواند و پس از آن هم پرسپولیسیها زمین را ترک کردند وگلمحمدی هم با کلاه حفاظتی وبا اسکورت پلیس به زحمت از سکوها پایین و به رختکن رفت. در این شرایط، کیانی همه بازیکنان تراکتور را جمع کرد تا به اتفاق آنها هواداران را آرام کند اما گوش حملهوران بدهکار کاپیتان نبود. ارطغرل ساغلام پشت بلندگو رفت و گفت: اگر ادامه بدهید نتیجه به نفع حریف میشود. کیانی هم گفت: «اجازه بدهید حریف را ببریم و باهم جشن پیروزی بگیریم.» از سوی دیگر پرسپولیسیها هم اعلام کردند قصد ادامه دادن بازی را ندارند و داور و ناظر هم جو ورزشگاه را تأیید نکردند. در این شرایط و با اینکه در نیمه دوم ۲۰ دقیقه بازی در جریان نبود، از دقیقه ۷۰ به بعد بازی ادامه پیدا نکرد تا بازی نیمه تمام خاتمه پیدا کند. اما با وجود متوقف ماندن بازی، سؤالات زیادی به وجود آمد که یکی از مهمترین آنها این است که این همه سنگ و بطری چطور از گیتها رد شدند و در دست هواداران باقی ماندند؟ مدیرکل ورزش و جوانان آذربایجان شرقی پیش از بازی به خبرنگاران گفت که اجازه فروش ۴۶ هزار بلیت وجود داشته ولی ۲۰ هزار نفر دیگر چطور وارد شدند؟ ضمن اینکه عالیشاه هم باید پاسخ بدهد چرا چنین واکنشی را نشان داد؟
قانون درباره دیدار تراکتور - پرسپولیس چه میگوید؟
درباره دیدارهایی که وضعیتی مانند تیمهای تراکتور و پرسپولیس پیدا میکند، قانون نظر صریحی دارد. طبق ماده 62 که به عدم برگزاری مسابقه و ترک کردن مسابقه اشاره دارد، آمده: «اگر به علت رفتار یک تیم یا رفتاری که یک باشگاه مسئول آن شناخته میشود یک مسابقه برگزار نشود یا نیمه تمام بماند، باشگاهی که مسئول شناخته میشود، توسط کمیته انضباطی سه بر صفر بازنده اعلام شده و به پرداخت حداقل 50 میلیون تومان جریمه نقدی به علاوه کلیه خسارات وارده به سازمان لیگ و فدراسیون فوتبال محکوم میشود. همچنین در این ماده قانونی آمده که کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال باید نهایتاً تا یک هفته به این موضوع رسیدگی کرده و رأی را صادر نماید.» در این میان، کمیته انضباطى هم اعلام کرد به محض وصول گزارش مقامات رسمی مسابقه و اخذ دفاعیههای لازم، در خصوص موضوع تصمیم گیرى خواهد کرد و مقصرین همچنین متخلفین با تنبیهات شدید انضباطی مواجه خواهند شد.
جراحت 3 سرخپوش در تبریز
شرایط ورزشگاه یادگار امام(ره) تبریز به قدری ملتهب بود که اعضای تیم پرسپولیس، حدود 180 دقیقه در رختکن ورزشگاه حبس بودند و اجازه خروج از ورزشگاه به آنها داده نشد. به پرسپولیسیها گفته شد تا مسیر آنها به سمت فرودگاه مساعد نشود اجازه خروج از ورزشگاه به آنها داده نخواهد شد تا بالاخره پرسپولیسیها با اسکورت پلیس راهی فرودگاه تبریز شوند و به تهران برگردند. اما اتفاقات تبریز برای پرسپولیسیها بدون تلفات نبود. به گزارش فارس، گلمحمدی سرمربی پرسپولیس و فارسیان افسر امنیتی تیم به دلیل برخورد سنگ دچار مصدومیتهایی شدند و آسیب دیدند. همچنین شرزود تمیروف بازیکن ازبکستانی پرسپولیس هم به دلیل برخورد سنگ، جراحت دید اما خوشبختانه وضعیت هر 3 نفر مساعد گزارش شده است. پرسپولیسیها از این موضوع شاکی هستند که وقتی در جلسه هماهنگی روز گذشته اعلام شده بود 30 درصد از ظرفیت ورزشگاه روی تماشاگران باز خواهد بود چرا حدود 60 هزار تماشاگر وارد ورزشگاه شدند! آنها همچنین از اینکه در سیرجان مقابل سپاهان بدون تماشاگر به میدان رفتند اما در تبریز با حضور 60 هزار تماشاگر بازی کردند بسیار ناراحت بودند. در نهایت کاروان پرسپولیس با اسکورت پلیس راهی فرودگاه تبریز شد تا با پرواز اختصاصی به تهران برگردد.
مدیرعامل تراکتور: 45 درصد ظرفیت ورزشگاه پر شده بود
میر معصوم سهرابی، مدیرعامل باشگاه تراکتور درباره اتفاقات دیدار این تیم و پرسپولیس گفت: «اتفاقاتی در استادیوم یادگار توسط افراد و تماشاگران محدود و ناشناسی در جهت تخریب وجهه واقعی هواداران نجیب تراکتور انجام شد.» او درمورد اینکه بیش از 30 درصد به ورزشگاه آمدند، توضیح داد: «بحث ۳۰ درصد نیست بلکه براساس تصمیم شورای تأمین استان تا ۴۰ و ۵۰ درصد ظرفیت ورزشگاه، امکان بلیت فروشی وجود داشت. تقریباً طبقه اول ورزشگاه پر بود و بین ۴۰ تا ۴۵ درصد ظرفیت ورزشگاه تماشاگر آمده بود. همه افرادی هم که به استادیوم آمدند، بلیت داشتند.» سهرابی ادامه داد: «پرتاب سنگ مهدی ترابی به پای بازیکن ما، سبب مصدومیت او شد. سنگی که عالیشاه به سمت هوادار تراکتور پرتاب کرد، سبب تحریک سکوها شد. من از عوامل پرسپولیس گلایه دارم. پس از اینکه بزرگان، کاپیتان، سرمربی تیم ما و مأموران نیروی انتظامی سکوها را آرام کردند، ناظر این موضوع را تأیید کرد و حتی قرار شد تیم داوری به زمین بیاید، ۱۰ دقیقه در زمین منتظر ماندند پرسپولیس به زمین بیاید و بازی را ادامه بدهند. مسئولان انتظامی، امنیت استادیوم را برعهده گرفتند اما متأسفانه بازی انجام نشد.»
باشگاه پرسپولیس : چرا اجازه برگزاری بازی را دادید؟
کانال تلگرامی پرسپولیس در واکنش به اتفاقات این بازی نوشت: «سنگاندازیها از همان زمان ورود پرسپولیس به ورزشگاه شروع شد. در حالی که یحیی گلمحمدی به همراه دستیارش عسگری مشغول بازدید زمین و کیفیت چمن بودند به سمت آنها سنگ پرتاب شد که به پهلوی عسگری برخورد کرد. نمایندگان پرسپولیس به ناظر بازی تذکر دادند که بازیکنان تیم با شروع بازی در این شرایط امنیت ندارند. پیش از آغاز بازی گلمحمدی قصد داشت به جایگاه ویژه برود که همانطور که از ویدیوها و عکسها مشخص است اینگونه با پرتاب اشیا و سنگ و آجر از سوی هواداران میزبان بدرقه شد! آن هم در شرایطی که نیروی انتظامی او را مشایعت میکرد.» رسانه رسمی باشگاه پرسپولیس همچنین در بیاینه دیگری اعلام کرد فوتبال ایران شبی دردناک را تجربه کرد و آن چه روی داد نتیجه برگزاری مسابقه به هر قیمت و بدون توجه به امنیت جانی اعضای تیمها بود. چرا اجازه برگزاری بازی را دادید؟ باشگاه شکایت خود از اتفاقات پیش آمده را تقدیم مراجع ذیربط خواهد کرد. اقدامی جدی لازم است تا حداقل فوتبال صحنه رفتارهای اینگونه نباشد که شعارهای مشهود نژادپرستانه و حمله به قصد جرح بخشهایی از آن بود. امیدواریم این بار چون سال گذشته به خاطر اتفاقاتی که تماشاگران در شهری دیگر رقم زدند، پرسپولیس محروم نشود.»
عالیشاه: مظلومی که حق خود را نگیرد، ظالم است
عالیشاه دیروز متنی در اینستاگرامش در مورد اتفاقات رخ داده نوشت که در آن گفته: «مظلومی که حق خود را پس نگیرد، ظالم است. باز هم برگی سیاه و نخواندنی از تاریخ فوتبال ایران رقم خورد. انگار نمیخواهیم از اتفاقات گذشته درس بگیریم، انگار همین دیروز بود سربازی به خاطر ندانم کاری عدهای، بینایی خود را از دست داد! ظالم بودم اگر در رخت مقدس و پرمسئولیت کاپیتان تیم بزرگ پرسپولیس مقابل رفتارهای زشت عدهای تماشاگرنما ایستادگی نکنم. ما را چه شد که اینگونه بیپروا سنگ لجاجت را بر سر فرزندان همین آب و خاک باران میکنیم؟ آیا حاضرید با فرزند عزیزتان به ورزشگاه بیایید و او این صحنهها را ببیند؟ آیا حاضرید در کنار خانواده محترمتان، این فضا را از رسانهها ببینید؟ این چمن فوتبال است یا میدان بازی با جان انسان ها؟ نکند یادمان رفته مادری چشم به راه، با قرآن همیشه در دستانش، دعاگوی فرزندش است و پدری با حال آشفته، ایستاده و نگران وقایع بازی را دنبال میکند، کاش بدانید دیروزها چه به حال پدر و مادرمان آمد.»محمد محمدی، معاون باشگاه پرسپولیس هم گفت: « عالیشاه سنگ را از خانهشان که نیاورده بود. مشکل ما با مردم شریف تبریز و آذربایجان نیست. به حدی در این شهر هوادار خوب و خونگرمی داریم که قصد داشتیم بازی خود با سپاهان را در این شهر برگزار کنیم اما وقتی چنین اتفاقاتی میافتد، برخی چیزها از دست ما خارج است.» گفتنی است رضا درویش مدیرعامل پرسپولیس هم دیروز عنوان کرد: « باشگاه تراکتور و سازمان لیگ مسئول اتفاقات تبریز هستند. از این پرونده به راحتی نمیگذریم.»
کاپیتانی که خویشتنداری نکرد
اتفاقاتی که در بازی تراکتور و پرسپولیس در خصوص امید عالیشاه رخ داد، موضوعی است که ممکن است برای هر بازیکنی در جهان فوتبال رخ دهد که یکی از بارزترین آنها در دنیای فوتبال، پرتاب کله خوک به سمت لوئیز فیگو بازیکن پرتغالی رئال مادرید بود و هواداران بارسلونا که از جدایی این بازیکن از کاتالانها بشدت ناراضی بودند، اینطور به جدایی او واکنش نشان داده و علیه او شعار دادند. تا جایی که فیگو با اینکه بیش از 20 سال از آن ماجرا میگذرد، منفور هواداران بارساست. درباره عالیشاه هم این طور به نظر میرسد که هواداران تراکتور هنوز از او به دلیل شرایطی که در زمان حضور عالیشاه در لیگ شانزدهم در این تیم به وجود آمده بود، ناراضی هستند و او را نبخشیدهاند. در این بازی هم، حضور عالیشاه به عنوان کاپیتان پرسپولیس باعث شد شعارهایی علیه او سر دهند و تعدادی تماشاگرنما هم به او سنگ و اشیایی دیگر پرتاب کردند. اما عالیشاه به عنوان بازیکن حرفهای که سالهاست در پرسپولیس بازی میکند و پول حرفهای هم میگیرد، حق ندارد با تماشاگران مقابله به مثل کند و باید خویشتنداری میکرد.گفتنی است دیروز عابدین خرم استاندار آذربایجان شرقی در مصاحبه ای اقدام عالیشاه را محکوم کرد.
قانون درباره دیدار تراکتور - پرسپولیس چه میگوید؟
درباره دیدارهایی که وضعیتی مانند تیمهای تراکتور و پرسپولیس پیدا میکند، قانون نظر صریحی دارد. طبق ماده 62 که به عدم برگزاری مسابقه و ترک کردن مسابقه اشاره دارد، آمده: «اگر به علت رفتار یک تیم یا رفتاری که یک باشگاه مسئول آن شناخته میشود یک مسابقه برگزار نشود یا نیمه تمام بماند، باشگاهی که مسئول شناخته میشود، توسط کمیته انضباطی سه بر صفر بازنده اعلام شده و به پرداخت حداقل 50 میلیون تومان جریمه نقدی به علاوه کلیه خسارات وارده به سازمان لیگ و فدراسیون فوتبال محکوم میشود. همچنین در این ماده قانونی آمده که کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال باید نهایتاً تا یک هفته به این موضوع رسیدگی کرده و رأی را صادر نماید.» در این میان، کمیته انضباطى هم اعلام کرد به محض وصول گزارش مقامات رسمی مسابقه و اخذ دفاعیههای لازم، در خصوص موضوع تصمیم گیرى خواهد کرد و مقصرین همچنین متخلفین با تنبیهات شدید انضباطی مواجه خواهند شد.
جراحت 3 سرخپوش در تبریز
شرایط ورزشگاه یادگار امام(ره) تبریز به قدری ملتهب بود که اعضای تیم پرسپولیس، حدود 180 دقیقه در رختکن ورزشگاه حبس بودند و اجازه خروج از ورزشگاه به آنها داده نشد. به پرسپولیسیها گفته شد تا مسیر آنها به سمت فرودگاه مساعد نشود اجازه خروج از ورزشگاه به آنها داده نخواهد شد تا بالاخره پرسپولیسیها با اسکورت پلیس راهی فرودگاه تبریز شوند و به تهران برگردند. اما اتفاقات تبریز برای پرسپولیسیها بدون تلفات نبود. به گزارش فارس، گلمحمدی سرمربی پرسپولیس و فارسیان افسر امنیتی تیم به دلیل برخورد سنگ دچار مصدومیتهایی شدند و آسیب دیدند. همچنین شرزود تمیروف بازیکن ازبکستانی پرسپولیس هم به دلیل برخورد سنگ، جراحت دید اما خوشبختانه وضعیت هر 3 نفر مساعد گزارش شده است. پرسپولیسیها از این موضوع شاکی هستند که وقتی در جلسه هماهنگی روز گذشته اعلام شده بود 30 درصد از ظرفیت ورزشگاه روی تماشاگران باز خواهد بود چرا حدود 60 هزار تماشاگر وارد ورزشگاه شدند! آنها همچنین از اینکه در سیرجان مقابل سپاهان بدون تماشاگر به میدان رفتند اما در تبریز با حضور 60 هزار تماشاگر بازی کردند بسیار ناراحت بودند. در نهایت کاروان پرسپولیس با اسکورت پلیس راهی فرودگاه تبریز شد تا با پرواز اختصاصی به تهران برگردد.
مدیرعامل تراکتور: 45 درصد ظرفیت ورزشگاه پر شده بود
میر معصوم سهرابی، مدیرعامل باشگاه تراکتور درباره اتفاقات دیدار این تیم و پرسپولیس گفت: «اتفاقاتی در استادیوم یادگار توسط افراد و تماشاگران محدود و ناشناسی در جهت تخریب وجهه واقعی هواداران نجیب تراکتور انجام شد.» او درمورد اینکه بیش از 30 درصد به ورزشگاه آمدند، توضیح داد: «بحث ۳۰ درصد نیست بلکه براساس تصمیم شورای تأمین استان تا ۴۰ و ۵۰ درصد ظرفیت ورزشگاه، امکان بلیت فروشی وجود داشت. تقریباً طبقه اول ورزشگاه پر بود و بین ۴۰ تا ۴۵ درصد ظرفیت ورزشگاه تماشاگر آمده بود. همه افرادی هم که به استادیوم آمدند، بلیت داشتند.» سهرابی ادامه داد: «پرتاب سنگ مهدی ترابی به پای بازیکن ما، سبب مصدومیت او شد. سنگی که عالیشاه به سمت هوادار تراکتور پرتاب کرد، سبب تحریک سکوها شد. من از عوامل پرسپولیس گلایه دارم. پس از اینکه بزرگان، کاپیتان، سرمربی تیم ما و مأموران نیروی انتظامی سکوها را آرام کردند، ناظر این موضوع را تأیید کرد و حتی قرار شد تیم داوری به زمین بیاید، ۱۰ دقیقه در زمین منتظر ماندند پرسپولیس به زمین بیاید و بازی را ادامه بدهند. مسئولان انتظامی، امنیت استادیوم را برعهده گرفتند اما متأسفانه بازی انجام نشد.»
باشگاه پرسپولیس : چرا اجازه برگزاری بازی را دادید؟
کانال تلگرامی پرسپولیس در واکنش به اتفاقات این بازی نوشت: «سنگاندازیها از همان زمان ورود پرسپولیس به ورزشگاه شروع شد. در حالی که یحیی گلمحمدی به همراه دستیارش عسگری مشغول بازدید زمین و کیفیت چمن بودند به سمت آنها سنگ پرتاب شد که به پهلوی عسگری برخورد کرد. نمایندگان پرسپولیس به ناظر بازی تذکر دادند که بازیکنان تیم با شروع بازی در این شرایط امنیت ندارند. پیش از آغاز بازی گلمحمدی قصد داشت به جایگاه ویژه برود که همانطور که از ویدیوها و عکسها مشخص است اینگونه با پرتاب اشیا و سنگ و آجر از سوی هواداران میزبان بدرقه شد! آن هم در شرایطی که نیروی انتظامی او را مشایعت میکرد.» رسانه رسمی باشگاه پرسپولیس همچنین در بیاینه دیگری اعلام کرد فوتبال ایران شبی دردناک را تجربه کرد و آن چه روی داد نتیجه برگزاری مسابقه به هر قیمت و بدون توجه به امنیت جانی اعضای تیمها بود. چرا اجازه برگزاری بازی را دادید؟ باشگاه شکایت خود از اتفاقات پیش آمده را تقدیم مراجع ذیربط خواهد کرد. اقدامی جدی لازم است تا حداقل فوتبال صحنه رفتارهای اینگونه نباشد که شعارهای مشهود نژادپرستانه و حمله به قصد جرح بخشهایی از آن بود. امیدواریم این بار چون سال گذشته به خاطر اتفاقاتی که تماشاگران در شهری دیگر رقم زدند، پرسپولیس محروم نشود.»
عالیشاه: مظلومی که حق خود را نگیرد، ظالم است
عالیشاه دیروز متنی در اینستاگرامش در مورد اتفاقات رخ داده نوشت که در آن گفته: «مظلومی که حق خود را پس نگیرد، ظالم است. باز هم برگی سیاه و نخواندنی از تاریخ فوتبال ایران رقم خورد. انگار نمیخواهیم از اتفاقات گذشته درس بگیریم، انگار همین دیروز بود سربازی به خاطر ندانم کاری عدهای، بینایی خود را از دست داد! ظالم بودم اگر در رخت مقدس و پرمسئولیت کاپیتان تیم بزرگ پرسپولیس مقابل رفتارهای زشت عدهای تماشاگرنما ایستادگی نکنم. ما را چه شد که اینگونه بیپروا سنگ لجاجت را بر سر فرزندان همین آب و خاک باران میکنیم؟ آیا حاضرید با فرزند عزیزتان به ورزشگاه بیایید و او این صحنهها را ببیند؟ آیا حاضرید در کنار خانواده محترمتان، این فضا را از رسانهها ببینید؟ این چمن فوتبال است یا میدان بازی با جان انسان ها؟ نکند یادمان رفته مادری چشم به راه، با قرآن همیشه در دستانش، دعاگوی فرزندش است و پدری با حال آشفته، ایستاده و نگران وقایع بازی را دنبال میکند، کاش بدانید دیروزها چه به حال پدر و مادرمان آمد.»محمد محمدی، معاون باشگاه پرسپولیس هم گفت: « عالیشاه سنگ را از خانهشان که نیاورده بود. مشکل ما با مردم شریف تبریز و آذربایجان نیست. به حدی در این شهر هوادار خوب و خونگرمی داریم که قصد داشتیم بازی خود با سپاهان را در این شهر برگزار کنیم اما وقتی چنین اتفاقاتی میافتد، برخی چیزها از دست ما خارج است.» گفتنی است رضا درویش مدیرعامل پرسپولیس هم دیروز عنوان کرد: « باشگاه تراکتور و سازمان لیگ مسئول اتفاقات تبریز هستند. از این پرونده به راحتی نمیگذریم.»
کاپیتانی که خویشتنداری نکرد
اتفاقاتی که در بازی تراکتور و پرسپولیس در خصوص امید عالیشاه رخ داد، موضوعی است که ممکن است برای هر بازیکنی در جهان فوتبال رخ دهد که یکی از بارزترین آنها در دنیای فوتبال، پرتاب کله خوک به سمت لوئیز فیگو بازیکن پرتغالی رئال مادرید بود و هواداران بارسلونا که از جدایی این بازیکن از کاتالانها بشدت ناراضی بودند، اینطور به جدایی او واکنش نشان داده و علیه او شعار دادند. تا جایی که فیگو با اینکه بیش از 20 سال از آن ماجرا میگذرد، منفور هواداران بارساست. درباره عالیشاه هم این طور به نظر میرسد که هواداران تراکتور هنوز از او به دلیل شرایطی که در زمان حضور عالیشاه در لیگ شانزدهم در این تیم به وجود آمده بود، ناراضی هستند و او را نبخشیدهاند. در این بازی هم، حضور عالیشاه به عنوان کاپیتان پرسپولیس باعث شد شعارهایی علیه او سر دهند و تعدادی تماشاگرنما هم به او سنگ و اشیایی دیگر پرتاب کردند. اما عالیشاه به عنوان بازیکن حرفهای که سالهاست در پرسپولیس بازی میکند و پول حرفهای هم میگیرد، حق ندارد با تماشاگران مقابله به مثل کند و باید خویشتنداری میکرد.گفتنی است دیروز عابدین خرم استاندار آذربایجان شرقی در مصاحبه ای اقدام عالیشاه را محکوم کرد.
رئیس جمهور در بیست و یکمین سفر استانی عازم آذربایجان غربی شد و از همراهی مردم در اجرای طرح اصلاحات اقتصادی قدردانی کرد
خدمت بدون مرز
همراهی مردم به دولت این امکان را میدهد که در جهت تحقق رشد اقتصادی ۸ درصدی حرکت کند
گروه سیاسی/ روز گذشته استان آذربایجان غربی، میزبان بیست و یکمین سفر استانی رئیس جمهور و اعضای دولت بود؛ سفری که به گفته آیتالله رئیسی، پیش از انجام آن، اولویتها و مسائل استان آذربایجان شرقی شناسایی شده و در جلسات کارشناسی مورد بررسی قرار گرفته است. برهمین اساس، رئیس جمهور نخستین برنامههای خود را در این سفر به بازدیدهای میدانی از ظرفیتها و مناطق مختلف اقتصادی و اقلیمی استان اختصاص داد تا در مرحله نهایی سفر، در شورای اداری مصوبات سفر اعلام شود تا از این طریق، مردم و اصحاب رسانه از مصوبات مطلع باشند و مدیران هم خود را پیگیر مسائل بدانند.
نمونه کامل مجموعه تمدنی ایران
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، آیت الله سیدابراهیم رئیسی در بدو ورود به فرودگاه شهید باکری ارومیه، مرکز آذربایجان غربی، این استان را نمونه کاملی از یک مجموعه فرهنگی، تاریخی و تمدنی برای ملت ایران و در عین حال یکی از قطبهای کشاورزی در کشور برشمرد. رئیس جمهور با اشاره به ظرفیتهای متنوع استان آذربایجان غربی گفت: این استان به عنوان یکی از قطبهای کشاورزی در کشور مطرح و از ظرفیتهای زیادی در حوزه معدن برخوردار است و علاوه بر اینها دارای مراکز دانشگاهی، علمی و نیروهای انسانی کارآمد و تحصیلکرده است.
سه بازدید در مرحله اول سفر
آیتالله رئیسی، پس از ورود به ارومیه، سه بازدید از ظرفیتهای صنعتی، اقتصادی و اقلیمی استان انجام داد.
در نخستین برنامه، رئیس جمهور از نمایشگاه دستاوردهای مرکز رشد هوا و فضای شهید بابا ساعی ارومیه بازدید کرد و با توضیحات دستاندرکاران نمایشگاه از نزدیک در جریان توانمندیهای داخلی در ساخت هواپیماهای نیمه سبک، ماهوارههای ارومست، سهند و اسپوتا و پهپاد سمپاشی قرار گرفت. آیتالله رئیسی همچنین جهت بازدید از پایانه مرزی و گمرک تمرچین، در منطقه صفر مرزی و از توابع شهرستان پیرانشهر حضور یافت. در این بازدید، رئیس جمهور پس از حضور در یادمان شهدای حاج عمران و زیارت قبور شهدای گمنام، در جمع رانندگان خودروهای باری و ترانزیتی حاضر شد و پس از شنیدن مشکلات آنان، دستورات لازم را جهت رفع نواقص و کمبودها صادر کرد. مرز تمرچین نقطه صفر مرزی با کردستان عراق و یکی از فعالترین پایانههای مرزی کشور است که آیتالله رئیسی در دوران ریاست قوه قضائیه با حضور در این منطقه، دستوراتی برای بازگشایی مرز و حل مشکلات عبور و مرور خودروها صادر کرده بود. بازدید هوایی رئیس جمهور از روند احیای دریاچه ارومیه، سومین برنامه رئیس جمهور در مرحله نخست این سفر بود. آیتالله سید ابراهیم رئیسی در مسیر سفر از ارومیه به مهاباد بهصورت هوایی از روند احیای دریاچه ارومیه و اقدامات انجام شده در این طرح بازدید و دستورات لازم را برای تسریع در روند احیای این دریاچه صادر کرد.
وحدت، رمز توسعهیافتگی کشور
رئیس جمهور عصر دیروز در جمع مردم مهاباد حضور یافت و طی سخنانی، با پاسداشت تلاشهای انجام شده برای برقراری امنیت در استان آذربایجان غربی و نیز تجلیل از وحدت و انسجام موجود در این استان اظهار کرد: رمز توسعهیافتگی کشور و رفع مشکلات وحدت و انسجام ملی است. اختلاف همه فرصتها را خواهد ربود. اعتقادات و باورهای عمیقی مردم ما را به هم پیوند داده و این انسجام و وحدت زمینه بسیار خوبی برای پیشرفت و توسعه است.
آیتالله رئیسی افزود: مردم فهیم مهاباد و این منطقه امتحان و آزمون ویژهای در مقابل گروههای ضد انقلاب، معاندین و بدخواهان مردم این خطه دادند و حقیقتاً با بصیرت و ایستادگی دشمنان را ناامید کردند.
قدردانی از مردم بابت همراهی دراجرای اصلاحات اقتصادی
آیتالله رئیسی با تأکید بر اینکه صیانت از جان مردم همواره برای دولت مهم و محوری خواهد بود، تصریح کرد: صمیمانه از همه مردم برای همراهی با دولت در کنترل شیوع کرونا تشکر میکنم. اگر دولت اراده میکرد، اما کمک شما مردم نبود قطعاً توفیقی نداشتیم. رئیس جمهور اظهار کرد: در زمینه اقتصادی هم باید از مشارکت، همت و مساعدت تک تک مردم و خانوادههای محترم ایرانی صمیمانه تشکر کنم چرا که اگر در اصلاحات اقتصادی که دولت آغاز کرده مشارکت و همکاری مردم نبود، دولت نمیتوانست در جهت رفع مشکلات زیربنایی گام بردارد. همراهی مردم به دولت این امکان را میدهد که در جهت تحقق رشد اقتصادی ۸ درصدی حرکت کند.
رفع بیکاری؛ مهمترین دغدغه دولت
رئیس جمهور در بخش دیگری از سخنان خود، با بیان اینکه آذربایجان غربی ظرفیتهای بسیاری دارد که باید در جهت رفع بیکاری مورد بهرهبرداری قرار گیرد، گفت: مسأله بیکاری برای بنده خیلی رنجآور است و رفع بیکاری و ایجاد اشتغال جزو برنامههای محوری دولت است.
تلاش دولت برای فعال کردن بازارچههای مرزی
آیتالله رئیسی موضوع مهم دیگر درباره استان آذربایجان غربی را موقعیت مرزی آن عنوان و اظهار کرد: بازارچههای مرزی و از همه مهمتر مرز، نه تهدید بلکه یک فرصت است. تلاش خواهیم کرد زمینه تبادلات مرزی و فعال کردن بازارچههای مرزی را برای جوانهای عزیزی که استعداد تجارت و داد و ستد دارند فراهم کنیم و این موضوع را امر بسیار صحیحی میدانیم و معتقدیم که باید دنبال شود.
رئیس جمهور تأکید کرد: یکی از کارهایی که مسئولان شهرستان و استان حتماً باید دنبال کنند فعال کردن بازارچههای مرزی استان بویژه در شهرستان مهاباد است تا تجارت مرزی به صورت قانونمند انجام شود. همچنین به مسئولان استان تأکید کردهام که در زمینه سامان دادن به راههای مواصلاتی استان و شهرستان مهاباد و نیز مرکز درمانی مجهز و با ظرفیت مناسب برای مهاباد، بر اساس اولویتهای تعیین شده برای پروژههای نیمه تمام تسریع شود.
رئیس جمهور با اشاره به تلاش مستمر دولت برای حل مشکلات اقتصادی کشور تصریح کرد: همه کارگزاران دولتی بدانند که امروز مردم از دولت انتظار بهحقی دارند که مشکلات بویژه بیکاری در زمان کوتاهی برطرف شود. دولت تمام تلاش خود را برای ایجاد اشتغال به کار گرفته و در همین ۸ ماهه سپری شده حجم تجارت با همسایگان به شکل قابلتوجهی افزایش یافته است و امیدواریم این اقدامات باعث آرامش و آسایش بیشتر مردم شود.
به گزارش ایرنا، آیتالله رئیسی عصر دیروز در جمع اقشار مختلف مردم آذربایجان غربی افزود: امری که خیلی ما از آن رنج میبریم، فقر مطلق است که البته برای مقابله با این امر، گامهایی برداشته شد؛ پنج میلیون نفر را به صورت رایگان بیمه کردیم که این گام بسیار گام مهمی در جهت از بین بردن فقر مطلق است. رئیس جمهور ادامه داد: پرداختهایی (یارانه) که از ابتدای دولت انجام شده، گام مهمی در جهت رفع فقر مطلق بوده که البته برخلاف برخی اظهارنظرها، این رویه با فقر متفاوت است.
همچنین آیتالله رئیسی در جمع نمازگزاران شهرستان میاندوآب با اشاره به ایجاد هشت هزار شغل مستقیم و غیرمستقیم در مناطق آزاد کشور نیز افزود: مناطق آزاد قرار بود به محل صادرات و تولید و نه مکانی برای امر واردات تبدیل شود. گفتنی است رئیس جمهور در جریان این سفر با فعالان اقتصادی، تجار و بازرگانان نیز دیدار داشته که متعاقباً اطلاعرسانی خواهد شد.
بــــرش
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی:
مدرک درجه یک هنری به هنرمند پیشکسوت سردشتی اهدا میشود
محمدمهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی که رئیس جمهور را در سفر به آذربایجان غربی همراهی کرد، با حضور در منزل استاد «خدر قادری» هنرمند پیشکسوت بیت و حیران اهل شهرستان سردشت، از وی عیادت کرد. به گزارش ایرنا، اسماعیلی با حضور در منزل این هنرمند سردشتی که به «خله درزی» مشهور است، از عمری تلاش این هنرمند برجسته در احیای هنر موسیقی سنتی این دیار قدردانی کرده و با اهدای هدایایی از وی تجلیل کرد. اسماعیلی در این دیدار همچنین قول داد سازوکار لازم برای اهدای مدرک درجه یک هنری به این استاد موسیقی را در کمترین زمان ممکن فراهم سازد.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با حضور در گلزار شهدا، به مقام شامخ شهیدان بویژه شهدای بمباران شیمیایی این شهرستان ادای احترام کرد.
وی همچنین با حضور در جلسه شورای اداری شهرستان پیرانشهر گفت: در راستای کاهش نرخ بیکاری و افزایش اشتغال در منطقه بیشترین مصوبات سفر هیأت دولت به شهرستان پیرانشهر اختصاص دارد. اسماعیلی دستور لازم برای تجهیز و تأمین کتب لازم برای کتابخانه پیرانشهر را صادر کرد. تجهیز مرکز تخصصی قرآن و عترت، احداث سالن ورزشی، احداث تصفیه خانه آب، ساخت مدارس لازم و رفع مشکلات جادهای پیرانشهر از دیگر مواردی بود که اسماعیلی قول مساعدت و طرح آنها را در جلسه هیأت دولت در آذربایجانغربی داد. اسماعیلی در پیرانشهر با خانواده شهید خضر پیروتی نیا دیدار و با اهدای لوح و هدایایی، از خانواده این شهید والامقام تجلیل کرد. وی از پروژه فرهنگسرای پیرانشهر که جزو پروژههای شهرداری این شهر بوده و از سال ۸۸ به دلیل عدم تخصیص اعتبارات لازم نیمه تمام رها شده، بازدید کرد و از مسئولان شهرستان خواست نسبت به واگذاری پروژه فرهنگسرا به این وزارتخانه اقدام کنند تا از طریق اعتبارات وزارتخانه این مجموعه تکمیل شود.
اختصاص 350 میلیارد تومان برای احداث بیمارستان سلماس
وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی نیز در جلسه شورای اداری سلماس، با اشاره به بیمارستان در دست احداث این شهر اعلام کرد: ۳۵۰ میلیارد تومان اعتبار به این طرح تخصیص یافته و با پیمانکار اتمام حجت کردم که اگر تا ۶ ماه دیگر پیشرفت قابل توجهی در پروژه مشاهده نشود قطعاً دستگاه مجری و پیمانکار این پروژه تغییر خواهد یافت.
بازدید وزیر راه و شهرسازی از آزادراه ارومیه - تبریز
رستم قاسمی، وزیر راه و شهرسازی نیز در بازدید از قطعه سه آزادراه ارومیه - تبریز، گفت: برای از سرگیری عملیات اجرایی تونل و پروژه آزادراه ارومیه - تبریز جلسهای برای تعیین تکلیف ادامه کار با پیمانکار برگزار میشود. وی با بیان اینکه آزادراه ردیف معلوم و مشخصی دارد و بخشی از آن نیز مربوط به سرمایهگذاری است، اظهار کرد: تا این لحظه بیش از ۸۰ درصد از سهم کار انجام شده متعلق به دولت است.
نمونه کامل مجموعه تمدنی ایران
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، آیت الله سیدابراهیم رئیسی در بدو ورود به فرودگاه شهید باکری ارومیه، مرکز آذربایجان غربی، این استان را نمونه کاملی از یک مجموعه فرهنگی، تاریخی و تمدنی برای ملت ایران و در عین حال یکی از قطبهای کشاورزی در کشور برشمرد. رئیس جمهور با اشاره به ظرفیتهای متنوع استان آذربایجان غربی گفت: این استان به عنوان یکی از قطبهای کشاورزی در کشور مطرح و از ظرفیتهای زیادی در حوزه معدن برخوردار است و علاوه بر اینها دارای مراکز دانشگاهی، علمی و نیروهای انسانی کارآمد و تحصیلکرده است.
سه بازدید در مرحله اول سفر
آیتالله رئیسی، پس از ورود به ارومیه، سه بازدید از ظرفیتهای صنعتی، اقتصادی و اقلیمی استان انجام داد.
در نخستین برنامه، رئیس جمهور از نمایشگاه دستاوردهای مرکز رشد هوا و فضای شهید بابا ساعی ارومیه بازدید کرد و با توضیحات دستاندرکاران نمایشگاه از نزدیک در جریان توانمندیهای داخلی در ساخت هواپیماهای نیمه سبک، ماهوارههای ارومست، سهند و اسپوتا و پهپاد سمپاشی قرار گرفت. آیتالله رئیسی همچنین جهت بازدید از پایانه مرزی و گمرک تمرچین، در منطقه صفر مرزی و از توابع شهرستان پیرانشهر حضور یافت. در این بازدید، رئیس جمهور پس از حضور در یادمان شهدای حاج عمران و زیارت قبور شهدای گمنام، در جمع رانندگان خودروهای باری و ترانزیتی حاضر شد و پس از شنیدن مشکلات آنان، دستورات لازم را جهت رفع نواقص و کمبودها صادر کرد. مرز تمرچین نقطه صفر مرزی با کردستان عراق و یکی از فعالترین پایانههای مرزی کشور است که آیتالله رئیسی در دوران ریاست قوه قضائیه با حضور در این منطقه، دستوراتی برای بازگشایی مرز و حل مشکلات عبور و مرور خودروها صادر کرده بود. بازدید هوایی رئیس جمهور از روند احیای دریاچه ارومیه، سومین برنامه رئیس جمهور در مرحله نخست این سفر بود. آیتالله سید ابراهیم رئیسی در مسیر سفر از ارومیه به مهاباد بهصورت هوایی از روند احیای دریاچه ارومیه و اقدامات انجام شده در این طرح بازدید و دستورات لازم را برای تسریع در روند احیای این دریاچه صادر کرد.
وحدت، رمز توسعهیافتگی کشور
رئیس جمهور عصر دیروز در جمع مردم مهاباد حضور یافت و طی سخنانی، با پاسداشت تلاشهای انجام شده برای برقراری امنیت در استان آذربایجان غربی و نیز تجلیل از وحدت و انسجام موجود در این استان اظهار کرد: رمز توسعهیافتگی کشور و رفع مشکلات وحدت و انسجام ملی است. اختلاف همه فرصتها را خواهد ربود. اعتقادات و باورهای عمیقی مردم ما را به هم پیوند داده و این انسجام و وحدت زمینه بسیار خوبی برای پیشرفت و توسعه است.
آیتالله رئیسی افزود: مردم فهیم مهاباد و این منطقه امتحان و آزمون ویژهای در مقابل گروههای ضد انقلاب، معاندین و بدخواهان مردم این خطه دادند و حقیقتاً با بصیرت و ایستادگی دشمنان را ناامید کردند.
قدردانی از مردم بابت همراهی دراجرای اصلاحات اقتصادی
آیتالله رئیسی با تأکید بر اینکه صیانت از جان مردم همواره برای دولت مهم و محوری خواهد بود، تصریح کرد: صمیمانه از همه مردم برای همراهی با دولت در کنترل شیوع کرونا تشکر میکنم. اگر دولت اراده میکرد، اما کمک شما مردم نبود قطعاً توفیقی نداشتیم. رئیس جمهور اظهار کرد: در زمینه اقتصادی هم باید از مشارکت، همت و مساعدت تک تک مردم و خانوادههای محترم ایرانی صمیمانه تشکر کنم چرا که اگر در اصلاحات اقتصادی که دولت آغاز کرده مشارکت و همکاری مردم نبود، دولت نمیتوانست در جهت رفع مشکلات زیربنایی گام بردارد. همراهی مردم به دولت این امکان را میدهد که در جهت تحقق رشد اقتصادی ۸ درصدی حرکت کند.
رفع بیکاری؛ مهمترین دغدغه دولت
رئیس جمهور در بخش دیگری از سخنان خود، با بیان اینکه آذربایجان غربی ظرفیتهای بسیاری دارد که باید در جهت رفع بیکاری مورد بهرهبرداری قرار گیرد، گفت: مسأله بیکاری برای بنده خیلی رنجآور است و رفع بیکاری و ایجاد اشتغال جزو برنامههای محوری دولت است.
تلاش دولت برای فعال کردن بازارچههای مرزی
آیتالله رئیسی موضوع مهم دیگر درباره استان آذربایجان غربی را موقعیت مرزی آن عنوان و اظهار کرد: بازارچههای مرزی و از همه مهمتر مرز، نه تهدید بلکه یک فرصت است. تلاش خواهیم کرد زمینه تبادلات مرزی و فعال کردن بازارچههای مرزی را برای جوانهای عزیزی که استعداد تجارت و داد و ستد دارند فراهم کنیم و این موضوع را امر بسیار صحیحی میدانیم و معتقدیم که باید دنبال شود.
رئیس جمهور تأکید کرد: یکی از کارهایی که مسئولان شهرستان و استان حتماً باید دنبال کنند فعال کردن بازارچههای مرزی استان بویژه در شهرستان مهاباد است تا تجارت مرزی به صورت قانونمند انجام شود. همچنین به مسئولان استان تأکید کردهام که در زمینه سامان دادن به راههای مواصلاتی استان و شهرستان مهاباد و نیز مرکز درمانی مجهز و با ظرفیت مناسب برای مهاباد، بر اساس اولویتهای تعیین شده برای پروژههای نیمه تمام تسریع شود.
رئیس جمهور با اشاره به تلاش مستمر دولت برای حل مشکلات اقتصادی کشور تصریح کرد: همه کارگزاران دولتی بدانند که امروز مردم از دولت انتظار بهحقی دارند که مشکلات بویژه بیکاری در زمان کوتاهی برطرف شود. دولت تمام تلاش خود را برای ایجاد اشتغال به کار گرفته و در همین ۸ ماهه سپری شده حجم تجارت با همسایگان به شکل قابلتوجهی افزایش یافته است و امیدواریم این اقدامات باعث آرامش و آسایش بیشتر مردم شود.
به گزارش ایرنا، آیتالله رئیسی عصر دیروز در جمع اقشار مختلف مردم آذربایجان غربی افزود: امری که خیلی ما از آن رنج میبریم، فقر مطلق است که البته برای مقابله با این امر، گامهایی برداشته شد؛ پنج میلیون نفر را به صورت رایگان بیمه کردیم که این گام بسیار گام مهمی در جهت از بین بردن فقر مطلق است. رئیس جمهور ادامه داد: پرداختهایی (یارانه) که از ابتدای دولت انجام شده، گام مهمی در جهت رفع فقر مطلق بوده که البته برخلاف برخی اظهارنظرها، این رویه با فقر متفاوت است.
همچنین آیتالله رئیسی در جمع نمازگزاران شهرستان میاندوآب با اشاره به ایجاد هشت هزار شغل مستقیم و غیرمستقیم در مناطق آزاد کشور نیز افزود: مناطق آزاد قرار بود به محل صادرات و تولید و نه مکانی برای امر واردات تبدیل شود. گفتنی است رئیس جمهور در جریان این سفر با فعالان اقتصادی، تجار و بازرگانان نیز دیدار داشته که متعاقباً اطلاعرسانی خواهد شد.
بــــرش
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی:
مدرک درجه یک هنری به هنرمند پیشکسوت سردشتی اهدا میشود
محمدمهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی که رئیس جمهور را در سفر به آذربایجان غربی همراهی کرد، با حضور در منزل استاد «خدر قادری» هنرمند پیشکسوت بیت و حیران اهل شهرستان سردشت، از وی عیادت کرد. به گزارش ایرنا، اسماعیلی با حضور در منزل این هنرمند سردشتی که به «خله درزی» مشهور است، از عمری تلاش این هنرمند برجسته در احیای هنر موسیقی سنتی این دیار قدردانی کرده و با اهدای هدایایی از وی تجلیل کرد. اسماعیلی در این دیدار همچنین قول داد سازوکار لازم برای اهدای مدرک درجه یک هنری به این استاد موسیقی را در کمترین زمان ممکن فراهم سازد.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با حضور در گلزار شهدا، به مقام شامخ شهیدان بویژه شهدای بمباران شیمیایی این شهرستان ادای احترام کرد.
وی همچنین با حضور در جلسه شورای اداری شهرستان پیرانشهر گفت: در راستای کاهش نرخ بیکاری و افزایش اشتغال در منطقه بیشترین مصوبات سفر هیأت دولت به شهرستان پیرانشهر اختصاص دارد. اسماعیلی دستور لازم برای تجهیز و تأمین کتب لازم برای کتابخانه پیرانشهر را صادر کرد. تجهیز مرکز تخصصی قرآن و عترت، احداث سالن ورزشی، احداث تصفیه خانه آب، ساخت مدارس لازم و رفع مشکلات جادهای پیرانشهر از دیگر مواردی بود که اسماعیلی قول مساعدت و طرح آنها را در جلسه هیأت دولت در آذربایجانغربی داد. اسماعیلی در پیرانشهر با خانواده شهید خضر پیروتی نیا دیدار و با اهدای لوح و هدایایی، از خانواده این شهید والامقام تجلیل کرد. وی از پروژه فرهنگسرای پیرانشهر که جزو پروژههای شهرداری این شهر بوده و از سال ۸۸ به دلیل عدم تخصیص اعتبارات لازم نیمه تمام رها شده، بازدید کرد و از مسئولان شهرستان خواست نسبت به واگذاری پروژه فرهنگسرا به این وزارتخانه اقدام کنند تا از طریق اعتبارات وزارتخانه این مجموعه تکمیل شود.
اختصاص 350 میلیارد تومان برای احداث بیمارستان سلماس
وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی نیز در جلسه شورای اداری سلماس، با اشاره به بیمارستان در دست احداث این شهر اعلام کرد: ۳۵۰ میلیارد تومان اعتبار به این طرح تخصیص یافته و با پیمانکار اتمام حجت کردم که اگر تا ۶ ماه دیگر پیشرفت قابل توجهی در پروژه مشاهده نشود قطعاً دستگاه مجری و پیمانکار این پروژه تغییر خواهد یافت.
بازدید وزیر راه و شهرسازی از آزادراه ارومیه - تبریز
رستم قاسمی، وزیر راه و شهرسازی نیز در بازدید از قطعه سه آزادراه ارومیه - تبریز، گفت: برای از سرگیری عملیات اجرایی تونل و پروژه آزادراه ارومیه - تبریز جلسهای برای تعیین تکلیف ادامه کار با پیمانکار برگزار میشود. وی با بیان اینکه آزادراه ردیف معلوم و مشخصی دارد و بخشی از آن نیز مربوط به سرمایهگذاری است، اظهار کرد: تا این لحظه بیش از ۸۰ درصد از سهم کار انجام شده متعلق به دولت است.
روسیه برای صادرات نفت ایران تهدید نیست
تخلیه 2 میلیون بشکه نفت ایران در چین طی یک هفته
وزیر نفت: اگر میخواستیم با روش دولت قبل به سمت فروش نفت برویم، معلوم نبود قیمت ارز چگونه بود
گروه اقتصادی - پس از آنکه رسانههای غربی مدعی شدند چین ممکن است در حال جایگزین کردن بشکههای ارزان نفت روسیه به جای نفت ایران باشد، خبرگزاری رویترز اعلام کرد که شرکت ملی نفتکش ایران قرار است این هفته 2 میلیون بشکه نفت را در پایانه نفتی چین تخلیه کند. این خبرگزاری به نقل از شرکتهای ردیاب نفتکشها گزارش میدهد که ناو بسیار بزرگ نفت خام ایران به نام دیونا، این هفته وارد ژان جیانگ استان گوانگ دونگ خواهد شد.
شرکت ردیاب نفتکش ورتکسا آنالیتیکس گزارش میدهد که کشتی دیونا متعلق به شرکت ملی نفتکش ایران (NITC) به ژان جیانگ در استان گوانگ دونگ خواهد رسید، این محموله قرار است به مخازن ذخایر استراتژیک چین در بندر جنوبی آن پمپاژ شود.
به گفته رویترز «این سومین محموله نفتی ایران خواهد بود که پس از دو محموله با اندازه مشابه در ماههای دسامبر و ژانویه به مقصد ذخایر دولتی چین ارسال میشود.» گمرک چین که اطلاعات دقیق واردات کالاها در ماه می را در 20 ژوئن انتشار میدهد، احتمالاً این محموله را گزارش خواهد کرد و به نوعی این محموله دومین محموله نفت ایران است که از زمان اوجگیری تحریمهای امریکا بهصورت رسمی وارد چین میشود. چین اولین اعلام رسمی واردات نفت خام ایران را در در ژانویه انجام داد. با این حال، این کشور در دو سال گذشته با وجود تحریمهای شدید ایالات متحده، حجم زیادی نفت ایران را خریداری کرده است که در بازار خاکستری به این کشور ارسال شده است. گزارشهای متعددی وجود دارد که نشان میدهد، محمولههای ارسالی ایران در حال افزایش است. ایران بخشی جداییناپذیر از ابتکار کمربند و جاده چین است و چین برای اجرای این برنامه تریلیون دلاری خود نیازمند همراهی ایران است. در این رابطه فرخند یوسفزی، روزنامهنگار مقیم اسلامآباد پاکستان برای «ایران» مینویسد: «جغرافیای ایران آن را تنها پل ارتباطی مطلوب و همیشگی از دریاها به کشورهای محصور در خشکی آسیای مرکزی (بازاری با جمعیت حدود 65 میلیون نفر) و سه ایالت قفقاز جنوبی (ارمنستان، آذربایجان و گرجستان) میسازد. این برای چین و برنامه اقتصادی جدید آن مورد توجه است و به نوعی ایران را در قلب برنامه چین برای تبدیل به قدرت اقتصادی و سیاسی غالب در اوراسیا قرار میدهد. چراکه چین برای تضمین تسلط خود بر اوراسیا، به ایران نیاز دارد که ابتکار «کمربند و جاده» یعنی همان استراتژی «جاده ابریشم» جدید BRI را عملی کند. در همین حال، ایران به دنبال فروش نفت است. در این شرایط، چین نه تنها برای تقویت رشد اقتصادی خود نیاز به خرید نفت و گاز دارد؛ بلکه میخواهد با تداوم خرید نفت ایران، یک اتحاد کامل با این کشور را شکل دهد.» بر این اساس تحلیلگران بازار نفت میگویند که نفت ارزان روسیه برای صادرات نفت ایران تهدید نیست و چین به واردات نفت ایران هم برای تأمین انرژی و هم شکلدهی یک اتحاد نیاز دارد. وزیر نفت نیز در روزهای اخیر عنوان کرد که «روسیه هیچ تهدیدی برای فروش نفت ایران نیست.»
اشتهای بازار برای نفت ایران
کارشناسان میگویند که در پی جنگ روسیه با اوکراین و نیاز به عرضه بیشتر نفت در بعد جهانی، اشتها برای نفت ایران افزایش یافته است. حتی طبق گزارشها، چین در حال حاضر نفت بیشتری نسبت به قبل از تحریمهای اعمال شده علیه ایران در سال 2018 خریداری میکند. پیشبینی میشود که بین 700 هزار تا 900 هزار بشکه در روز نفت ایران به مقصد چین صادر شود. هند، دومین مشتری بزرگ نفت خام ایران قبل از تحریمها، همچنین در حال آمادهسازی پالایشگاههای خود برای واردات است. گفته میشود که دولت هند یک الگوی قراردادی برای ورود سریع به مذاکرات ایجاد کرده است. در همین حال، جواد اوجی، وزیر نفت میگوید که وزارت نفت از ابتدای شروع به کار دولت سیزدهم توانسته همزمان با افزایش دریافت پول نفت از مشتریان خود، مشتریان و قراردادهای جدید فروش نفت خام با سایر کشورها را منعقد کند. اوجی اشاره میکند که این روند همچنان ادامه دارد.
بیش از ۸۰ درصد درآمدهای نفتی بهصورت ارزی وصول میشود
وزیر نفت همچنین در گفتوگو با برنامه «صف اول» شبکه خبر، با مثبت ارزیابی کردن فروش نفت کشور عنوان کرد: «بیش از ۸۰ درصد از پول نفت صادر شده به خارج از کشور به صورت ارزی و مابقی به صورت تهاتر با دارو و کالای اساسی انجام میشود.»
به گزارش شانا، اوجی با اشاره به اینکه از ابتدای شروع به کار دولت سیزدهم صادرات نفت ایران نسبت به قبل خوب شده است، گفت: «تا به امروز پول نفت فروخته شده در سررسیدهای خود وصول شده است.» اوجی اظهار کرد: «اگر میخواستیم با روش دولت قبل به سمت فروش نفت برویم، معلوم نبود قیمت ارز چگونه بود.» وزیر نفت با اشاره به گزارشهای خبری در شروع دولت سیزدهم مبنی بر ذخیره ۸۷ میلیون بشکه میعانات گازی روی آب و مخازن خشکی و دریا نیز عنوان کرد: «خوشبختانه با شناسایی بازارها در کشورهای امریکای لاتین، توان ظرفیت صادرات بهبود پیدا کرد.» به گفته وزیر نفت، روند فروش نفت به قیمت مناسب با قوت ادامه دارد. براساس اظهارات مقامات نفتی ایران اکنون بیش از یک میلیون بشکه در روز نفت صادر میکند و امکان افزایش صادرات تا دو برابر حجم فعلی وجود دارد.
برش
افزایش 100 میلیارد دلاری هزینه انرژی چین در 2022
چین، بزرگترین مصرفکننده انرژی جهان است که سالانه بخش قابل توجه آن را وارد میکند. یکی از انواع انرژی وارداتی این کشور نیز نفت است که حدود 7 درصد آن از ایران وارد میشود. حالا با افزایش قیمت نفت خام به نرخهایی فراتر از 100 دلار کارشناسان میگویند که چین ممکن است در سال 2022 در بحبوحه افزایش قیمت جهانی نفت 100 میلیارد دلار بیشتر برای واردات نفت خام هزینه کند.
وانگ ننگ گوان، اقتصاددان ارشد شرکت سینوکم انرژی، در مجمعی که توسط این شرکت برگزار شد، گفت: چین ممکن است 100 میلیارد دلار بیشتر برای واردات نفت خام در سال 2022 در مقایسه با سال 2021 هزینه کند، زیرا افزایش شدید قیمت جهانی نفت و گاز بر هزینه تأمین انرژی از خارج از کشور تأثیر میگذارد. دادههای اداره گمرک چین نشان میدهد که در سال 2021، چین در مجموع 513 میلیون تن نفت خام وارد کرد که نسبت به سال 2020 کاهش 5.4 درصدی را نشان میدهد و ارزش کل به 257.3 میلیارد دلار رسیده است که 44 درصد نسبت به سال قبل افزایش یافته است. بنابراین میانگین قیمت واردات حدود 502 دلار در هر تن یا تقریباً 68.5 دلار در هر بشکه بود. به همین خاطر، چین برای کاهش هزینههای انرژی بهدنبال نفت ارزانتر است و روسیه با تکیه بر این مسأله نفت را با حدود 7 دلار تخفیف به چین میفروشد تا بازار بیشتری را در اختیار بگیرد. با این حال، دادهها نشان میدهد که این افزایش تخفیفهای نفت اورال روسیه، تأثیر چندانی بر بازار ایران نخواهد داشت. چین همچنان خریدار نفت ایران است و به نوشته روزنامه وال استریت ژورنال، در حال افزایش واردات این نفت است.
گروه اقتصادی - پس از آنکه رسانههای غربی مدعی شدند چین ممکن است در حال جایگزین کردن بشکههای ارزان نفت روسیه به جای نفت ایران باشد، خبرگزاری رویترز اعلام کرد که شرکت ملی نفتکش ایران قرار است این هفته 2 میلیون بشکه نفت را در پایانه نفتی چین تخلیه کند. این خبرگزاری به نقل از شرکتهای ردیاب نفتکشها گزارش میدهد که ناو بسیار بزرگ نفت خام ایران به نام دیونا، این هفته وارد ژان جیانگ استان گوانگ دونگ خواهد شد.
شرکت ردیاب نفتکش ورتکسا آنالیتیکس گزارش میدهد که کشتی دیونا متعلق به شرکت ملی نفتکش ایران (NITC) به ژان جیانگ در استان گوانگ دونگ خواهد رسید، این محموله قرار است به مخازن ذخایر استراتژیک چین در بندر جنوبی آن پمپاژ شود.
به گفته رویترز «این سومین محموله نفتی ایران خواهد بود که پس از دو محموله با اندازه مشابه در ماههای دسامبر و ژانویه به مقصد ذخایر دولتی چین ارسال میشود.» گمرک چین که اطلاعات دقیق واردات کالاها در ماه می را در 20 ژوئن انتشار میدهد، احتمالاً این محموله را گزارش خواهد کرد و به نوعی این محموله دومین محموله نفت ایران است که از زمان اوجگیری تحریمهای امریکا بهصورت رسمی وارد چین میشود. چین اولین اعلام رسمی واردات نفت خام ایران را در در ژانویه انجام داد. با این حال، این کشور در دو سال گذشته با وجود تحریمهای شدید ایالات متحده، حجم زیادی نفت ایران را خریداری کرده است که در بازار خاکستری به این کشور ارسال شده است. گزارشهای متعددی وجود دارد که نشان میدهد، محمولههای ارسالی ایران در حال افزایش است. ایران بخشی جداییناپذیر از ابتکار کمربند و جاده چین است و چین برای اجرای این برنامه تریلیون دلاری خود نیازمند همراهی ایران است. در این رابطه فرخند یوسفزی، روزنامهنگار مقیم اسلامآباد پاکستان برای «ایران» مینویسد: «جغرافیای ایران آن را تنها پل ارتباطی مطلوب و همیشگی از دریاها به کشورهای محصور در خشکی آسیای مرکزی (بازاری با جمعیت حدود 65 میلیون نفر) و سه ایالت قفقاز جنوبی (ارمنستان، آذربایجان و گرجستان) میسازد. این برای چین و برنامه اقتصادی جدید آن مورد توجه است و به نوعی ایران را در قلب برنامه چین برای تبدیل به قدرت اقتصادی و سیاسی غالب در اوراسیا قرار میدهد. چراکه چین برای تضمین تسلط خود بر اوراسیا، به ایران نیاز دارد که ابتکار «کمربند و جاده» یعنی همان استراتژی «جاده ابریشم» جدید BRI را عملی کند. در همین حال، ایران به دنبال فروش نفت است. در این شرایط، چین نه تنها برای تقویت رشد اقتصادی خود نیاز به خرید نفت و گاز دارد؛ بلکه میخواهد با تداوم خرید نفت ایران، یک اتحاد کامل با این کشور را شکل دهد.» بر این اساس تحلیلگران بازار نفت میگویند که نفت ارزان روسیه برای صادرات نفت ایران تهدید نیست و چین به واردات نفت ایران هم برای تأمین انرژی و هم شکلدهی یک اتحاد نیاز دارد. وزیر نفت نیز در روزهای اخیر عنوان کرد که «روسیه هیچ تهدیدی برای فروش نفت ایران نیست.»
اشتهای بازار برای نفت ایران
کارشناسان میگویند که در پی جنگ روسیه با اوکراین و نیاز به عرضه بیشتر نفت در بعد جهانی، اشتها برای نفت ایران افزایش یافته است. حتی طبق گزارشها، چین در حال حاضر نفت بیشتری نسبت به قبل از تحریمهای اعمال شده علیه ایران در سال 2018 خریداری میکند. پیشبینی میشود که بین 700 هزار تا 900 هزار بشکه در روز نفت ایران به مقصد چین صادر شود. هند، دومین مشتری بزرگ نفت خام ایران قبل از تحریمها، همچنین در حال آمادهسازی پالایشگاههای خود برای واردات است. گفته میشود که دولت هند یک الگوی قراردادی برای ورود سریع به مذاکرات ایجاد کرده است. در همین حال، جواد اوجی، وزیر نفت میگوید که وزارت نفت از ابتدای شروع به کار دولت سیزدهم توانسته همزمان با افزایش دریافت پول نفت از مشتریان خود، مشتریان و قراردادهای جدید فروش نفت خام با سایر کشورها را منعقد کند. اوجی اشاره میکند که این روند همچنان ادامه دارد.
بیش از ۸۰ درصد درآمدهای نفتی بهصورت ارزی وصول میشود
وزیر نفت همچنین در گفتوگو با برنامه «صف اول» شبکه خبر، با مثبت ارزیابی کردن فروش نفت کشور عنوان کرد: «بیش از ۸۰ درصد از پول نفت صادر شده به خارج از کشور به صورت ارزی و مابقی به صورت تهاتر با دارو و کالای اساسی انجام میشود.»
به گزارش شانا، اوجی با اشاره به اینکه از ابتدای شروع به کار دولت سیزدهم صادرات نفت ایران نسبت به قبل خوب شده است، گفت: «تا به امروز پول نفت فروخته شده در سررسیدهای خود وصول شده است.» اوجی اظهار کرد: «اگر میخواستیم با روش دولت قبل به سمت فروش نفت برویم، معلوم نبود قیمت ارز چگونه بود.» وزیر نفت با اشاره به گزارشهای خبری در شروع دولت سیزدهم مبنی بر ذخیره ۸۷ میلیون بشکه میعانات گازی روی آب و مخازن خشکی و دریا نیز عنوان کرد: «خوشبختانه با شناسایی بازارها در کشورهای امریکای لاتین، توان ظرفیت صادرات بهبود پیدا کرد.» به گفته وزیر نفت، روند فروش نفت به قیمت مناسب با قوت ادامه دارد. براساس اظهارات مقامات نفتی ایران اکنون بیش از یک میلیون بشکه در روز نفت صادر میکند و امکان افزایش صادرات تا دو برابر حجم فعلی وجود دارد.
برش
افزایش 100 میلیارد دلاری هزینه انرژی چین در 2022
چین، بزرگترین مصرفکننده انرژی جهان است که سالانه بخش قابل توجه آن را وارد میکند. یکی از انواع انرژی وارداتی این کشور نیز نفت است که حدود 7 درصد آن از ایران وارد میشود. حالا با افزایش قیمت نفت خام به نرخهایی فراتر از 100 دلار کارشناسان میگویند که چین ممکن است در سال 2022 در بحبوحه افزایش قیمت جهانی نفت 100 میلیارد دلار بیشتر برای واردات نفت خام هزینه کند.
وانگ ننگ گوان، اقتصاددان ارشد شرکت سینوکم انرژی، در مجمعی که توسط این شرکت برگزار شد، گفت: چین ممکن است 100 میلیارد دلار بیشتر برای واردات نفت خام در سال 2022 در مقایسه با سال 2021 هزینه کند، زیرا افزایش شدید قیمت جهانی نفت و گاز بر هزینه تأمین انرژی از خارج از کشور تأثیر میگذارد. دادههای اداره گمرک چین نشان میدهد که در سال 2021، چین در مجموع 513 میلیون تن نفت خام وارد کرد که نسبت به سال 2020 کاهش 5.4 درصدی را نشان میدهد و ارزش کل به 257.3 میلیارد دلار رسیده است که 44 درصد نسبت به سال قبل افزایش یافته است. بنابراین میانگین قیمت واردات حدود 502 دلار در هر تن یا تقریباً 68.5 دلار در هر بشکه بود. به همین خاطر، چین برای کاهش هزینههای انرژی بهدنبال نفت ارزانتر است و روسیه با تکیه بر این مسأله نفت را با حدود 7 دلار تخفیف به چین میفروشد تا بازار بیشتری را در اختیار بگیرد. با این حال، دادهها نشان میدهد که این افزایش تخفیفهای نفت اورال روسیه، تأثیر چندانی بر بازار ایران نخواهد داشت. چین همچنان خریدار نفت ایران است و به نوشته روزنامه وال استریت ژورنال، در حال افزایش واردات این نفت است.
گزارشی از وضعیت اهدای عضو در ایران
مرگ 16 هزار عضو حیات بخش در سال
سالانه 2 هزار فرد دچار مرگ مغزی بدون اهدای عضو میمیرند با این حال حدود 3 هزار نفر از افراد در انتظار پیوند عضو از دست می روند
هر فرد دچار مرگ مغزی 8 عضو قابل اهدا دارد
یوسف حیدری
خبرنگار
هر روز 7 تا 10 بیمار که زندگیشان به عضو حیاتی بند است به خاطر نرسیدن آن عضو میمیرند. این درحالی است که هر سال بین 5 تا 8 هزار نفر در ایران مرگ مغزی میشوند که برای 3هزار نفر آنها امکان اهدای عضو وجود دارد، اما از میان این تعداد فقط خانواده هزار بیمار مرگ مغزی اعضای بدن عزیزشان را اهدا میکنند. روز ملی اهدای عضو یادآور انسانهای فداکاری است که بعد از مرگ نام و یاد آنها برای همیشه زنده میماند. انسانهایی که قبل از مرگ هم به بخشش زندگی به دیگران فکر میکنند. 31اردیبهشت پاسداشت انسانهایی است که اعضای بدن آنها به جای از بین رفتن زیر خاک، زندگی را در بدن انسانهایی که سالها با درد و رنج بیماری زندگی میکنند به جریان میاندازد. اردیبهشت سال 1368 بعد از فتوای امام خمینی(ره) مبنی بر مجاز بودن اهدای عضو از بیماران مرگ مغزی، ایران در صدر کشورهای منطقه در زمینه اهدای عضو قرار گرفت. به بهانه سالروز ملی اهدای عضو با دکتر کتایون نجفیزاده مدیرعامل اهدای عضو ایرانیان درباره جایگاه ایران در اهدای عضو، ضرورت فرهنگسازی در این زمینه، تفاوت کما و مرگ مغزی و دلایل مقاومت برخی خانوادهها در اهدای عضو بیمار مرگ مغزی گفتوگویی انجام دادیم؛
وضعیت اهدای عضو در دوران کرونا به چه شکل بود و الان ایران در این زمینه در چه جایگاهی قرار دارد؟
سال 2019 قبل از کرونا ایران رتبه اول آسیا در بخش اهدای عضو را به دست آورد و این بالاترین رتبه اهدای عضو بود که در این سالها کسب شد. واحد شمارش اهدای عضو تعداد نفرات است که در یک میلیون نفر اعضای بدنشان را اهدا میکنند. قبل از کرونا ایران به رقم 3/14 در یک میلیون نفر رسید و این باعث افتخار ایران بود. حتی قبل از اینکه قانون اهدای عضو به تصویب برسد، اهدای عضو در ایران شروع شد؛ اما با شیوع ویروس کرونا کادر درمان و تختهای بیمارستانها دراختیار بیماران کرونایی قرار گرفت. علاوه بر آن برداشت عضو از بیماران مرگ مغزی که مشکوک به کرونا بودند شرایط را سختتر کرد. همکاران من با توجه به اینکه ایمنی فرد دریافت کننده عضو پایین میآید باید بررسی کاملی روی بیمار مرگ مغزی انجام میدادند تا از نبود ویروس در بدن او مطمئن شوند. در نتیجه کار و زمان زیادی میبرد تا بخواهیم اعضای بدن یک بیمار مرگ مغزی را به کسی که نیازمند به عضو بود، پیوند بزنیم. بههمین دلیل پزشکان ما مجبور میشدند به چندین روش سعی کنند کرونا را در بیمار مرگ مغزی بررسی نمایند تا بتوانند اعضای بدن او را اهدا کنند. درنتیجه تعداد اهدای عضو بشدت پایین آمد. رقم اهدای عضو از 7/14 به ۷ کاهش پیدا کرد. خوشبختانه در سال ۱۴۰۰ دوباره واحدهای اهدای عضو تلاش کردند و با کار دو شیفته توانستند افراد مرگ مغزی را شناسایی و رقم اهدای عضو را به عدد ۱۰ برسانند. متأسفانه آمارمرگ بیماران در لیست انتظار پیوند در ایران روزی ۷ تا ۱۰ نفر است. یعنی هر ۳ساعت یک نفر در لیست انتظار گرفتن عضو، فوت میکند. این آمار مربوط به زمانهایی است که در بهترین شرایط اهدای عضو قرار داشتیم. در دوران کرونا آمار اهدای عضو نصف شد و به این ترتیب مرگ بیماران در لیست انتظار پیوند دوبرابر شد. افزایش مرگومیرها باعث شد تیمهای اهدای عضو تلاششان را چند برابر کنند تا بتوانیم این افت را جبران کنیم. خوشبختانه تا حدود زیادی موفق شدیم ولی هنوز تا آمارهای جهانی خیلی فاصله داریم. ایران در رتبه 32 اهدای عضو در جهان قرار دارد و اسپانیا همچنان صدرنشین کشورهای اهدای عضو است.
چند نفر در ایران داوطلب اهدای عضو هستند؟
آماری که درباره داوطلبان اهدای عضو داریم مربوط به کارت اهدای عضو است. حدود ۱۰درصد بزرگسالان در ایران کارت اهدای عضو دارند. ممکن است فکر کنیم این آمار خوب است و پیشرفت کردهایم اما در انگلیس یک سوم بزرگسالان و در امریکا ۶۴ درصد بزرگسالان کارت اهدای عضو دارند. در این کشورها روی گواهینامه رانندگی تمایل به اهدای عضو ثبت میشود. در برخی دیگر از کشورها روی کارت شناسایی ملی ثبت میشود که دارنده این کارت داوطلب اهدای عضو است. در ایران روزانه ۱۶هزار گواهینامه رانندگی صادر میشود و اگر کسانی که داوطلب اهدای عضو میشوند روی گواهینامه آنها اینموضوع ثبت شود، آمار داوطلبان اهدای عضو خیلی بالا میرود. در ایران فقط از طریق دانشگاههای مختلف علوم پزشکی کارت اهدا صادر میشود و بههمین دلیل هنوز آمار داوطلبان اهدای عضو پایین است. از طرف دیگر با وجود اینکه فرهنگ اهدای عضو عمومیتر شده ولی هنوز هم در مجامع مختلف حتی در دانشگاهها وقتی درباره آن صحبت میکنیم خیلیها از موضوع مرگ مغزی و اهدای عضو اطلاع زیادی ندارند. بهطور مثال در یکی از دانشگاههای شهید بهشتی وقتی درباره اهدای عضو صحبت میکردم از ۱۶۰ نفر فقط ۲۰نفر کارت اهدای عضو داشتند. آنها قشر جوان و تحصیلکرده بودند و اطلاعات آنها درباره اهدای عضو خیلی پایین بود. هنوز فرهنگسازی ما کافی نیست و باید تلاش کنیم به روزی برسیم که تمام بزرگسالان کارت اهدای عضو داشته باشند و همه مردم بدانند که خداوند این توفیق را داده که رفتن آنها نجاتبخش دیگران باشد.
هر سال چند نفر در ایران مرگ مغزی میشوند و چه تعداد از خانوادهها اعضای بدن عزیزشان را اهدا میکنند؟
هر سال در کشور 5 تا ۸هزار مرگ مغزی اتفاق میافتد که تقریباً نیمی از آنها طبق آمار جهانی قابلیت اهدای عضو دارند یعنی حدود ۳هزار نفر، اما متأسفانه خانواده یک هزار بیمار مرگ مغزی در بهترین شرایط اعضای بدن عزیزشان را اهدا میکنند. قبل از کرونا آمار اهدای عضو خیلی پایین آمد و هنوز هم بیش از نیمی از موارد مرگ مغزی مناسب ما اهدا نمیکنند که این نشاندهنده این است که هنوز فرهنگسازی مناسبی در این زمینه انجام نشده است. یک انسان ۸عضو قابل اهدا دارد. قلب، ۲ریه، ۲کلیه، کبد، لوزالمعده و روده. اگر خانوادهای دیرتر از زمان مناسب به اهدای عضو رضایت بدهد، ۸عضو سالم بدن بهدلیل سمومی که از مغز ترشح میشود لحظه به لحظه عملکردشان مختل میشود. یعنی اگر لحظه اول یا همان ۲روز بعد از مرگ مغزی ۸عضو قابل اهدا باشد، سموم کیفیت اعضا را بشدت پایین میآورند بهطوریکه بعد از چند روز ممکن است ۴عضو قابل اهدا شود. وقتی دوهزار نفر اهدای عضو نمیکنند و ۸عضو سالم آنها که قابل اهدا بودند اهدا نمیشود، یعنی هزاران عضو سالم که میتوانست زندگیبخش باشند زیر خاک میروند. این در حالی است که فرهنگ ایثار با گوشت و پوست و خون مردم ما عجین است و انسانها راضی به ناراحتی اطرافیان نیستند. ۳سال وزارت بهداشت بودم و یکی از دغدغههایی که داشتیم تهیه دستگاه دیالیز برای مناطق مختلف کشور بود. دوهزار و ۸۰۰ دستگاه دیالیز نیاز داشتیم و هر سال ۸۰ تا ۱۰۰ دستگاه دیالیز دراختیار ما قرار میگرفت تا بین بیمارستانها و مراکز درمانی مختلف کشور توزیع کنیم و باید نیازسنجی میکردیم که در کجا به این دستگاهها نیاز بیشتری دارند. علاوه بر آن بیمار دیالیزی باید هر روز مسیرهای طولانی را طی کند و خودش را به مرکز دیالیز برساند در حالیکه کیفیت زندگی این بیمار پایین است. حالا در نظر بگیرید بهجای دیالیز یک کلیه به او بدهیم. این فرد میتواند بهراحتی زندگی کند و حتی سرکار برود و قهرمان ورزشی شود. بنابراین خیلی مهم است وقتی دوهزار نفر بیمار مرگ مغزی اهدای عضو نمیکنند یعنی معادل ۶هزار انسانی که میتوانند نجات پیدا کنند از بین میروند.
کما و مرگ مغزی چه فرقی دارند و چرا هنوز هم برخی خانوادهها برای اهدای عضو بیمار مرگ مغزی رضایت نمیدهند؟
مرگ مغزی فرق زیادی با کما دارد. قلب انسان یک عضله است که وقتی به عضله برق وصل میکنیم منقبض میشود. این برق از کجا میآید که باعث منقبض شدن قلب میشود و ۶۰ تا ۱۰۰ بار در دقیقه خون را در داخل بدن پمپاژ میکند؟ باتری کوچک اتوماتیکی در بافت عصبی بالای قلب وجود دارد که به آن گره پیشآهنگ میگویند که با جابهجا کردن یونها امواج الکتریکی تولید میکنند. این از شگفتیهای آفرینش است که خیلی منظم این امواج در طول رشتههای عصبی منتشر میشوند و قلب را منقبض میکنند. برای اینکه این گره کوچک این کار را انجام بدهد به اکسیژن نیاز دارد. اکسیژن از ریهها میرسد. ما با ریهها نفس میکشیم و از ساقه مغز فرمان نفس میآید. ما مرتب نفس میکشیم بدونآنکه متوجه باشیم. اکسیژن به این گره میرسد و آن هم کار خودش را انجام میدهد و قلب خون را پمپاژ میکند و خون در همه اعضای بدن به گردش درمیآید. این گره یک خاصیت شگفتانگیز دیگری هم دارد. اگر اکسیژن قطع شود 6 تا ۸ دقیقه بدون اکسیژن هم میتواند مثل یک خازن، امواج الکتریکی تولید کند. قلبی که از بدن بیمار خارج و روی میز اتاق عمل قرارمی گیرد هنوز تپش دارد بدون اینکه بهجایی وصل باشد.
برخی از خانوادهها تصور میکنند وقتی بیمارشان با کمک دستگاه نفس میکشد و قلب تپش دارد بیمارشان زنده است درحالیکه مرگ مغزی یعنی مغز مرده است. آنها تصور میکنند بیمارشان اگر با این دستگاه به تنفس ادامه دهد و جریان خون ادامه پیدا کند، ممکن است بیمار بعد از مدتی از مرگ مغزی خارج شود. بیماری را تصور کنید که پاهایش بهدلیل عفونت سیاه شده است. با توصیه همه پزشکان بخشی از این پا باید قطع شود تا عفونت به بقیه بدن وارد نشود. همه میدانند که اگر این پا قطع نشود بافت مرده میتواند مواد سمی را داخل خون آزاد کند و همه سلولهای بدن را از بین ببرد. مغز مرده را نمیتوان جدا کرد و مغزی که تمام سلولهایش مرده است، میتواند سمومی از خود آزاد کند که وارد جریان خون شده و همه سلولهای بافتهای بدن را از بین ببرد. برای همین میگوییم که ۸عضو بیمار مرگ مغزی در هفته اول قابل اهدا است ولی در هفتههای بعد کیفیت اعضای بدن پایین میآید. متأسفانه مواردی داشتیم که خانواده تصور میکردند بیمارشان برمیگردد یا معجزه اتفاق میافتد ولی روزی که به اهدای عضو رضایت دادند هیچ عضوی قابل اهدا نبود. یک بیمار مرگ مغزی را حداکثر ۲هفته میتوانیم نگه داریم و اگر دیرتر اعضای بدنش برداشت شود، کیفیت قابلقبولی نخواهد داشت؛ اما در کما برخلاف مرگ مغزی سلولهای مغز از بین نمیروند. ممکن است یک نفربه دلیل افت قند خون به کما برود که بعد از تزریق انسولین هوشیار میشود. در کما سلولها سر جای خودشان قرار دارند اما کار نمیکنند. حالا ممکن است این بیمار بلافاصله بعد از تزریق قند از کما خارج شود یا سالها طول بکشد که از کما بیرون بیاید. بنابراین بازگشت دوباره بیمار به کما رفته بهدلیل اینکه ساختمان سلول سر جای خودش قرار دارد امکانپذیر است اما در مرگ مغزی اینگونه نیست.
چقدر امکان دارد که یک بیمار مرگ مغزی دوباره به زندگی برگردد؟
از سال ۱۹۶۴ که دانشگاه هاروارد مرگ مغزی را تعریف کرد، حتی یک مورد بیمار مرگ مغزی به زندگی برنگشته است. متأسفانه در برخی از رسانهها عنوان میشود بیمار مرگ مغزی دوباره به زندگی برگشته است. در یکی از برنامههای تلویزیونی فردی ادعا کرد مرگ مغزی شده و دوباره به زندگی برگشته است. وقتی تماس گرفتم و با این فرد صحبت کردم گفت مرگ مغزی نشده بوده و فقط به خانوادهاش گفته بودند اگر مرگ مغزی شود شما میتوانید اعضای بدن او را اهدا کنید. همین یک جمله در برنامه تلویزیونی باعث تردید خانوادههایی میشود که میخواهند اعضای بدن عزیزشان را اهدا کنند. یا باعث عذاب وجدان خانوادههایی میشود که اعضای بدن بیمار مرگ مغزی را اهدا کردهاند و تصور میکنند اگر این کار را نمیکردند ممکن بود بیمارشان به زندگی برمیگشت، بنابراین خیلی باید مراقب حرف زدن خودمان باشیم.
چه کسانی مرگ مغزی را تأیید میکنند و روند قانونی این تأیید به چه شکل است؟
در بیمارستان وقتی یک بیمار کمای عمیق در کنار یک بیمار مرگ مغزی در آیسییو بستری میشود، تشخیص آنها بسیار سخت است چون هر دو نفر آنها زیر دستگاه تنفس مصنوعی قرار دارند و در صفحه مانیتور ضربان هر ۲ نشان میدهد که قلبشان کار میکند ولی هوشیار نیستند. تشخیص مرگ مغزی با تیم اهدای عضو است که در این زمینه تبحر دارند. آنها علائم مرگ مغزی را بررسی میکنند و اینکه آیا بیمار مرگ مغزی شده و یا در کما قرار دارد. این متخصصان باید تأیید کنند. خیال مردم راحت باشد اگر حتی یک سلول داخل مغز زنده باشد، اعضای بدن این فرد اهدا نمیشود. متخصص مغز و اعصاب دو بار نوار مغزی میگیرد و این نوار مغزی باید صاف باشد. تا زمانیکه یک سلول در مغز زنده باشد اجازه اهدا داده نمیشود. حتی اگر در بیمارستاناصطلاح مرگ مغزی هم به کار رود و کسی بگوید بیمار مرگ مغزی شده تا زمانیکه این موضوع اثبات نشود، اهدای عضو انجام نمیگیرد. در کشورهای دیگر یک پزشک مرگ مغزی را تأیید میکند اما در ایران ۴ پزشک مرگ مغزی را تأیید میکنند. برخی از آنها با حکم وزیر بهداشت انتخاب میشوند. این چهار نفر متخصص مغز و اعصاب، جراح مغز و اعصاب، متخصص داخلی و متخصص بیهوشی هستند. متخصص مغز و اعصاب و جراح مغز و اعصاب تأیید میکنند این فرد صدمه مغزی دیده و امیدی به زنده بودن مغز نیست و متخصص داخلی و بیهوشی تأیید میکند هیچ چیز دیگری که بتواند علائم مرگ مغزی را تقلید کند وجود ندارد. حکم پزشکان تأیید کننده مرگ مغزی را شخص وزیر بهداشت صادر میکند و این بهدلیل اهمیت آن است.این پزشکان به شکل جداگانه باید بیمار مرگ مغزی را معاینه کنند و نباید با هم باشند چون ممکن است نتیجه معاینه آنها روی یکدیگر تأثیر بگذارد. بعد از اینکه این ۴ پزشک متخصص، مرگ مغزی را تأیید کردند متخصص پزشکی قانونی کار آنها را تأیید میکند و از نظر قانونی جای هیچ شبههای نیست که این فرد مرگ مغزی شده است.
برای فرهنگسازی اهدای عضو چه کارهایی باید انجام بدهیم؟
مردم باید درباره مرگ مغزی اطلاعات خودشان را افزایش بدهند. متأسفانه هنوز اطلاعات مردم کم است. باید به مردم اطلاعرسانی کنیم که چطور مغز از بین میرود و چرا با وجود از بین رفتن مغز قلب هنوز کار میکند. باید آنقدر اطلاعرسانی کنیم که همه نسبت به این موضوع دانش پیدا کنند. علاوه بر آن باید نظرمان راجع به مرگ مغزی را به اطرافیان بگوییم. به آنها بگوییم که نظرمان راجع به اهدای عضو چیست. مردم اسپانیا آنقدر که نسبت به فوتبال اطلاعات دارند و آن را میشناسند نسبت به مرگ مغزی هم اطلاعات خوبی دارند و آن را میشناسند. ما باید به این اندازه فرهنگسازی کنیم. مسئولان و تهیهکنندگان برنامههای صداوسیما هم باید در این زمینه اطلاعات داشته و نباید از مردم عقب باشند. تهیهکننده برنامه ممکن است نسبت به این موضوع اشراف نداشته باشد و مصاحبه شونده هر حرفی را بزند. همین حرفها میتواند تأثیر منفی در اهدای عضو داشته باشد و حتی خانواده اهداکنندگان را تحتتأثیر قرار بدهد. اگر یک نفر دربرنامه تلویزیونی ادعا کند مرگ مغزی شده و دوباره به زندگی بازگشته است اثر نامطلوبی بر خانواده اهداکننده اعضا میگذارد و باعث میشود آمار بیمارانی که به دلیل نرسیدن عضو پیوندی از بین میروند، افزایش پیدا کند.
هر فرد دچار مرگ مغزی 8 عضو قابل اهدا دارد
یوسف حیدری
خبرنگار
هر روز 7 تا 10 بیمار که زندگیشان به عضو حیاتی بند است به خاطر نرسیدن آن عضو میمیرند. این درحالی است که هر سال بین 5 تا 8 هزار نفر در ایران مرگ مغزی میشوند که برای 3هزار نفر آنها امکان اهدای عضو وجود دارد، اما از میان این تعداد فقط خانواده هزار بیمار مرگ مغزی اعضای بدن عزیزشان را اهدا میکنند. روز ملی اهدای عضو یادآور انسانهای فداکاری است که بعد از مرگ نام و یاد آنها برای همیشه زنده میماند. انسانهایی که قبل از مرگ هم به بخشش زندگی به دیگران فکر میکنند. 31اردیبهشت پاسداشت انسانهایی است که اعضای بدن آنها به جای از بین رفتن زیر خاک، زندگی را در بدن انسانهایی که سالها با درد و رنج بیماری زندگی میکنند به جریان میاندازد. اردیبهشت سال 1368 بعد از فتوای امام خمینی(ره) مبنی بر مجاز بودن اهدای عضو از بیماران مرگ مغزی، ایران در صدر کشورهای منطقه در زمینه اهدای عضو قرار گرفت. به بهانه سالروز ملی اهدای عضو با دکتر کتایون نجفیزاده مدیرعامل اهدای عضو ایرانیان درباره جایگاه ایران در اهدای عضو، ضرورت فرهنگسازی در این زمینه، تفاوت کما و مرگ مغزی و دلایل مقاومت برخی خانوادهها در اهدای عضو بیمار مرگ مغزی گفتوگویی انجام دادیم؛
وضعیت اهدای عضو در دوران کرونا به چه شکل بود و الان ایران در این زمینه در چه جایگاهی قرار دارد؟
سال 2019 قبل از کرونا ایران رتبه اول آسیا در بخش اهدای عضو را به دست آورد و این بالاترین رتبه اهدای عضو بود که در این سالها کسب شد. واحد شمارش اهدای عضو تعداد نفرات است که در یک میلیون نفر اعضای بدنشان را اهدا میکنند. قبل از کرونا ایران به رقم 3/14 در یک میلیون نفر رسید و این باعث افتخار ایران بود. حتی قبل از اینکه قانون اهدای عضو به تصویب برسد، اهدای عضو در ایران شروع شد؛ اما با شیوع ویروس کرونا کادر درمان و تختهای بیمارستانها دراختیار بیماران کرونایی قرار گرفت. علاوه بر آن برداشت عضو از بیماران مرگ مغزی که مشکوک به کرونا بودند شرایط را سختتر کرد. همکاران من با توجه به اینکه ایمنی فرد دریافت کننده عضو پایین میآید باید بررسی کاملی روی بیمار مرگ مغزی انجام میدادند تا از نبود ویروس در بدن او مطمئن شوند. در نتیجه کار و زمان زیادی میبرد تا بخواهیم اعضای بدن یک بیمار مرگ مغزی را به کسی که نیازمند به عضو بود، پیوند بزنیم. بههمین دلیل پزشکان ما مجبور میشدند به چندین روش سعی کنند کرونا را در بیمار مرگ مغزی بررسی نمایند تا بتوانند اعضای بدن او را اهدا کنند. درنتیجه تعداد اهدای عضو بشدت پایین آمد. رقم اهدای عضو از 7/14 به ۷ کاهش پیدا کرد. خوشبختانه در سال ۱۴۰۰ دوباره واحدهای اهدای عضو تلاش کردند و با کار دو شیفته توانستند افراد مرگ مغزی را شناسایی و رقم اهدای عضو را به عدد ۱۰ برسانند. متأسفانه آمارمرگ بیماران در لیست انتظار پیوند در ایران روزی ۷ تا ۱۰ نفر است. یعنی هر ۳ساعت یک نفر در لیست انتظار گرفتن عضو، فوت میکند. این آمار مربوط به زمانهایی است که در بهترین شرایط اهدای عضو قرار داشتیم. در دوران کرونا آمار اهدای عضو نصف شد و به این ترتیب مرگ بیماران در لیست انتظار پیوند دوبرابر شد. افزایش مرگومیرها باعث شد تیمهای اهدای عضو تلاششان را چند برابر کنند تا بتوانیم این افت را جبران کنیم. خوشبختانه تا حدود زیادی موفق شدیم ولی هنوز تا آمارهای جهانی خیلی فاصله داریم. ایران در رتبه 32 اهدای عضو در جهان قرار دارد و اسپانیا همچنان صدرنشین کشورهای اهدای عضو است.
چند نفر در ایران داوطلب اهدای عضو هستند؟
آماری که درباره داوطلبان اهدای عضو داریم مربوط به کارت اهدای عضو است. حدود ۱۰درصد بزرگسالان در ایران کارت اهدای عضو دارند. ممکن است فکر کنیم این آمار خوب است و پیشرفت کردهایم اما در انگلیس یک سوم بزرگسالان و در امریکا ۶۴ درصد بزرگسالان کارت اهدای عضو دارند. در این کشورها روی گواهینامه رانندگی تمایل به اهدای عضو ثبت میشود. در برخی دیگر از کشورها روی کارت شناسایی ملی ثبت میشود که دارنده این کارت داوطلب اهدای عضو است. در ایران روزانه ۱۶هزار گواهینامه رانندگی صادر میشود و اگر کسانی که داوطلب اهدای عضو میشوند روی گواهینامه آنها اینموضوع ثبت شود، آمار داوطلبان اهدای عضو خیلی بالا میرود. در ایران فقط از طریق دانشگاههای مختلف علوم پزشکی کارت اهدا صادر میشود و بههمین دلیل هنوز آمار داوطلبان اهدای عضو پایین است. از طرف دیگر با وجود اینکه فرهنگ اهدای عضو عمومیتر شده ولی هنوز هم در مجامع مختلف حتی در دانشگاهها وقتی درباره آن صحبت میکنیم خیلیها از موضوع مرگ مغزی و اهدای عضو اطلاع زیادی ندارند. بهطور مثال در یکی از دانشگاههای شهید بهشتی وقتی درباره اهدای عضو صحبت میکردم از ۱۶۰ نفر فقط ۲۰نفر کارت اهدای عضو داشتند. آنها قشر جوان و تحصیلکرده بودند و اطلاعات آنها درباره اهدای عضو خیلی پایین بود. هنوز فرهنگسازی ما کافی نیست و باید تلاش کنیم به روزی برسیم که تمام بزرگسالان کارت اهدای عضو داشته باشند و همه مردم بدانند که خداوند این توفیق را داده که رفتن آنها نجاتبخش دیگران باشد.
هر سال چند نفر در ایران مرگ مغزی میشوند و چه تعداد از خانوادهها اعضای بدن عزیزشان را اهدا میکنند؟
هر سال در کشور 5 تا ۸هزار مرگ مغزی اتفاق میافتد که تقریباً نیمی از آنها طبق آمار جهانی قابلیت اهدای عضو دارند یعنی حدود ۳هزار نفر، اما متأسفانه خانواده یک هزار بیمار مرگ مغزی در بهترین شرایط اعضای بدن عزیزشان را اهدا میکنند. قبل از کرونا آمار اهدای عضو خیلی پایین آمد و هنوز هم بیش از نیمی از موارد مرگ مغزی مناسب ما اهدا نمیکنند که این نشاندهنده این است که هنوز فرهنگسازی مناسبی در این زمینه انجام نشده است. یک انسان ۸عضو قابل اهدا دارد. قلب، ۲ریه، ۲کلیه، کبد، لوزالمعده و روده. اگر خانوادهای دیرتر از زمان مناسب به اهدای عضو رضایت بدهد، ۸عضو سالم بدن بهدلیل سمومی که از مغز ترشح میشود لحظه به لحظه عملکردشان مختل میشود. یعنی اگر لحظه اول یا همان ۲روز بعد از مرگ مغزی ۸عضو قابل اهدا باشد، سموم کیفیت اعضا را بشدت پایین میآورند بهطوریکه بعد از چند روز ممکن است ۴عضو قابل اهدا شود. وقتی دوهزار نفر اهدای عضو نمیکنند و ۸عضو سالم آنها که قابل اهدا بودند اهدا نمیشود، یعنی هزاران عضو سالم که میتوانست زندگیبخش باشند زیر خاک میروند. این در حالی است که فرهنگ ایثار با گوشت و پوست و خون مردم ما عجین است و انسانها راضی به ناراحتی اطرافیان نیستند. ۳سال وزارت بهداشت بودم و یکی از دغدغههایی که داشتیم تهیه دستگاه دیالیز برای مناطق مختلف کشور بود. دوهزار و ۸۰۰ دستگاه دیالیز نیاز داشتیم و هر سال ۸۰ تا ۱۰۰ دستگاه دیالیز دراختیار ما قرار میگرفت تا بین بیمارستانها و مراکز درمانی مختلف کشور توزیع کنیم و باید نیازسنجی میکردیم که در کجا به این دستگاهها نیاز بیشتری دارند. علاوه بر آن بیمار دیالیزی باید هر روز مسیرهای طولانی را طی کند و خودش را به مرکز دیالیز برساند در حالیکه کیفیت زندگی این بیمار پایین است. حالا در نظر بگیرید بهجای دیالیز یک کلیه به او بدهیم. این فرد میتواند بهراحتی زندگی کند و حتی سرکار برود و قهرمان ورزشی شود. بنابراین خیلی مهم است وقتی دوهزار نفر بیمار مرگ مغزی اهدای عضو نمیکنند یعنی معادل ۶هزار انسانی که میتوانند نجات پیدا کنند از بین میروند.
کما و مرگ مغزی چه فرقی دارند و چرا هنوز هم برخی خانوادهها برای اهدای عضو بیمار مرگ مغزی رضایت نمیدهند؟
مرگ مغزی فرق زیادی با کما دارد. قلب انسان یک عضله است که وقتی به عضله برق وصل میکنیم منقبض میشود. این برق از کجا میآید که باعث منقبض شدن قلب میشود و ۶۰ تا ۱۰۰ بار در دقیقه خون را در داخل بدن پمپاژ میکند؟ باتری کوچک اتوماتیکی در بافت عصبی بالای قلب وجود دارد که به آن گره پیشآهنگ میگویند که با جابهجا کردن یونها امواج الکتریکی تولید میکنند. این از شگفتیهای آفرینش است که خیلی منظم این امواج در طول رشتههای عصبی منتشر میشوند و قلب را منقبض میکنند. برای اینکه این گره کوچک این کار را انجام بدهد به اکسیژن نیاز دارد. اکسیژن از ریهها میرسد. ما با ریهها نفس میکشیم و از ساقه مغز فرمان نفس میآید. ما مرتب نفس میکشیم بدونآنکه متوجه باشیم. اکسیژن به این گره میرسد و آن هم کار خودش را انجام میدهد و قلب خون را پمپاژ میکند و خون در همه اعضای بدن به گردش درمیآید. این گره یک خاصیت شگفتانگیز دیگری هم دارد. اگر اکسیژن قطع شود 6 تا ۸ دقیقه بدون اکسیژن هم میتواند مثل یک خازن، امواج الکتریکی تولید کند. قلبی که از بدن بیمار خارج و روی میز اتاق عمل قرارمی گیرد هنوز تپش دارد بدون اینکه بهجایی وصل باشد.
برخی از خانوادهها تصور میکنند وقتی بیمارشان با کمک دستگاه نفس میکشد و قلب تپش دارد بیمارشان زنده است درحالیکه مرگ مغزی یعنی مغز مرده است. آنها تصور میکنند بیمارشان اگر با این دستگاه به تنفس ادامه دهد و جریان خون ادامه پیدا کند، ممکن است بیمار بعد از مدتی از مرگ مغزی خارج شود. بیماری را تصور کنید که پاهایش بهدلیل عفونت سیاه شده است. با توصیه همه پزشکان بخشی از این پا باید قطع شود تا عفونت به بقیه بدن وارد نشود. همه میدانند که اگر این پا قطع نشود بافت مرده میتواند مواد سمی را داخل خون آزاد کند و همه سلولهای بدن را از بین ببرد. مغز مرده را نمیتوان جدا کرد و مغزی که تمام سلولهایش مرده است، میتواند سمومی از خود آزاد کند که وارد جریان خون شده و همه سلولهای بافتهای بدن را از بین ببرد. برای همین میگوییم که ۸عضو بیمار مرگ مغزی در هفته اول قابل اهدا است ولی در هفتههای بعد کیفیت اعضای بدن پایین میآید. متأسفانه مواردی داشتیم که خانواده تصور میکردند بیمارشان برمیگردد یا معجزه اتفاق میافتد ولی روزی که به اهدای عضو رضایت دادند هیچ عضوی قابل اهدا نبود. یک بیمار مرگ مغزی را حداکثر ۲هفته میتوانیم نگه داریم و اگر دیرتر اعضای بدنش برداشت شود، کیفیت قابلقبولی نخواهد داشت؛ اما در کما برخلاف مرگ مغزی سلولهای مغز از بین نمیروند. ممکن است یک نفربه دلیل افت قند خون به کما برود که بعد از تزریق انسولین هوشیار میشود. در کما سلولها سر جای خودشان قرار دارند اما کار نمیکنند. حالا ممکن است این بیمار بلافاصله بعد از تزریق قند از کما خارج شود یا سالها طول بکشد که از کما بیرون بیاید. بنابراین بازگشت دوباره بیمار به کما رفته بهدلیل اینکه ساختمان سلول سر جای خودش قرار دارد امکانپذیر است اما در مرگ مغزی اینگونه نیست.
چقدر امکان دارد که یک بیمار مرگ مغزی دوباره به زندگی برگردد؟
از سال ۱۹۶۴ که دانشگاه هاروارد مرگ مغزی را تعریف کرد، حتی یک مورد بیمار مرگ مغزی به زندگی برنگشته است. متأسفانه در برخی از رسانهها عنوان میشود بیمار مرگ مغزی دوباره به زندگی برگشته است. در یکی از برنامههای تلویزیونی فردی ادعا کرد مرگ مغزی شده و دوباره به زندگی برگشته است. وقتی تماس گرفتم و با این فرد صحبت کردم گفت مرگ مغزی نشده بوده و فقط به خانوادهاش گفته بودند اگر مرگ مغزی شود شما میتوانید اعضای بدن او را اهدا کنید. همین یک جمله در برنامه تلویزیونی باعث تردید خانوادههایی میشود که میخواهند اعضای بدن عزیزشان را اهدا کنند. یا باعث عذاب وجدان خانوادههایی میشود که اعضای بدن بیمار مرگ مغزی را اهدا کردهاند و تصور میکنند اگر این کار را نمیکردند ممکن بود بیمارشان به زندگی برمیگشت، بنابراین خیلی باید مراقب حرف زدن خودمان باشیم.
چه کسانی مرگ مغزی را تأیید میکنند و روند قانونی این تأیید به چه شکل است؟
در بیمارستان وقتی یک بیمار کمای عمیق در کنار یک بیمار مرگ مغزی در آیسییو بستری میشود، تشخیص آنها بسیار سخت است چون هر دو نفر آنها زیر دستگاه تنفس مصنوعی قرار دارند و در صفحه مانیتور ضربان هر ۲ نشان میدهد که قلبشان کار میکند ولی هوشیار نیستند. تشخیص مرگ مغزی با تیم اهدای عضو است که در این زمینه تبحر دارند. آنها علائم مرگ مغزی را بررسی میکنند و اینکه آیا بیمار مرگ مغزی شده و یا در کما قرار دارد. این متخصصان باید تأیید کنند. خیال مردم راحت باشد اگر حتی یک سلول داخل مغز زنده باشد، اعضای بدن این فرد اهدا نمیشود. متخصص مغز و اعصاب دو بار نوار مغزی میگیرد و این نوار مغزی باید صاف باشد. تا زمانیکه یک سلول در مغز زنده باشد اجازه اهدا داده نمیشود. حتی اگر در بیمارستاناصطلاح مرگ مغزی هم به کار رود و کسی بگوید بیمار مرگ مغزی شده تا زمانیکه این موضوع اثبات نشود، اهدای عضو انجام نمیگیرد. در کشورهای دیگر یک پزشک مرگ مغزی را تأیید میکند اما در ایران ۴ پزشک مرگ مغزی را تأیید میکنند. برخی از آنها با حکم وزیر بهداشت انتخاب میشوند. این چهار نفر متخصص مغز و اعصاب، جراح مغز و اعصاب، متخصص داخلی و متخصص بیهوشی هستند. متخصص مغز و اعصاب و جراح مغز و اعصاب تأیید میکنند این فرد صدمه مغزی دیده و امیدی به زنده بودن مغز نیست و متخصص داخلی و بیهوشی تأیید میکند هیچ چیز دیگری که بتواند علائم مرگ مغزی را تقلید کند وجود ندارد. حکم پزشکان تأیید کننده مرگ مغزی را شخص وزیر بهداشت صادر میکند و این بهدلیل اهمیت آن است.این پزشکان به شکل جداگانه باید بیمار مرگ مغزی را معاینه کنند و نباید با هم باشند چون ممکن است نتیجه معاینه آنها روی یکدیگر تأثیر بگذارد. بعد از اینکه این ۴ پزشک متخصص، مرگ مغزی را تأیید کردند متخصص پزشکی قانونی کار آنها را تأیید میکند و از نظر قانونی جای هیچ شبههای نیست که این فرد مرگ مغزی شده است.
برای فرهنگسازی اهدای عضو چه کارهایی باید انجام بدهیم؟
مردم باید درباره مرگ مغزی اطلاعات خودشان را افزایش بدهند. متأسفانه هنوز اطلاعات مردم کم است. باید به مردم اطلاعرسانی کنیم که چطور مغز از بین میرود و چرا با وجود از بین رفتن مغز قلب هنوز کار میکند. باید آنقدر اطلاعرسانی کنیم که همه نسبت به این موضوع دانش پیدا کنند. علاوه بر آن باید نظرمان راجع به مرگ مغزی را به اطرافیان بگوییم. به آنها بگوییم که نظرمان راجع به اهدای عضو چیست. مردم اسپانیا آنقدر که نسبت به فوتبال اطلاعات دارند و آن را میشناسند نسبت به مرگ مغزی هم اطلاعات خوبی دارند و آن را میشناسند. ما باید به این اندازه فرهنگسازی کنیم. مسئولان و تهیهکنندگان برنامههای صداوسیما هم باید در این زمینه اطلاعات داشته و نباید از مردم عقب باشند. تهیهکننده برنامه ممکن است نسبت به این موضوع اشراف نداشته باشد و مصاحبه شونده هر حرفی را بزند. همین حرفها میتواند تأثیر منفی در اهدای عضو داشته باشد و حتی خانواده اهداکنندگان را تحتتأثیر قرار بدهد. اگر یک نفر دربرنامه تلویزیونی ادعا کند مرگ مغزی شده و دوباره به زندگی بازگشته است اثر نامطلوبی بر خانواده اهداکننده اعضا میگذارد و باعث میشود آمار بیمارانی که به دلیل نرسیدن عضو پیوندی از بین میروند، افزایش پیدا کند.
مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی:
ایران در رونداحیای توافق هستهای جدی است
با توجه به توافقهای انجام شده بین ایران و آژانس مدارک لازم برای حل و فصل موضوعات اختلافی تا آخر خردادماه تبادل خواهد شد. تهران در تلاش است با حل موضوعات اختلافی باقی مانده با آژانس یک بار برای همیشه امکان فشارهای سیاسی آژانس بر پایه مدارک جعلی را ببندد و مانع از آن شود که این ادعاها راهی برای جنجالسازی تکراری علیه ایران بیابد.
گروه سیاسی/ «رافائل گروسی» مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، ایران را در روند مذاکرات احیای برجام در وین جدی دانست و اعلام کرد که منتظر پاسخهایی قانعکننده درباره شماری از فعالیتهای هستهای کشورمان است. مدیرکل آژانس در حالی به خواسته خود از ایران برای شفافسازی موضوعات ادعایی اشاره کرده است که پیشتر قرار شده بود این موضوعات در چهارچوب یک توافق موقت با ایران مورد بررسی قرار گیرد و پرونده آن تا پایان خردادماه بسته شود.
«گروسی» در شرایطی اسفندماه گذشته در سومین سفر خود در دولت سید ابراهیم رئیسی راهی تهران شد که مرحله پایانی مذاکرات وین جریان داشت و بستن پروندههای باز ایران در آژانس یکی از شروط مورد تأکید مقامهای کشورمان برای احیای برجام بود. شرط گذاری ایران از آن جهت حائز اهمیت بود که آژانس روی موضوعاتی دست گذاشته بود که پرونده آنها پیشتر یعنی یک سال پس از دستیابی به برجام در قالب پرونده موسوم به مطالعات ادعایی بسته شده بود؛ مقامهای رژیم صهیونیستی مدعی شده بودند اسناد ادعایی آنها نشان میدهد ذراتی هستهای در ایران وجود دارد که جمهوری اسلامی از گزارش پیرامون آنها خودداری کرده است. جالب آن بود که صهیونیستها برای این ادعا هرگز اسناد معتبری به آژانس ارائه نداده بودند. اما این درست نقطه مقابل روند همکاری بود که میان ایران و آژانس در چهارچوب برجام جریان داشت. چه آنکه پیش از آن، گزارشهای مدیر کل آژانس بهطور مرتب درباره پایبندی ایران به برجام منتشر میشد و تأیید میکرد که روند فعالیتهای هستهای ایران در تطابق کامل با تعهداتی است که پذیرفته است. ایران به پشتوانه چنین تجربهای از آژانس خواست که ادعاهای جدید و بدون سند این نهاد بینالمللی باید همزمان با حل شدن چالشهای پیرامون برجام بسته شود؛ مطالبهای که به یکی از شروط اصلی ایران در گفتوگوهای وین تبدیل شد. چنانکه رئیس جمهور ایران در گفتوگویی تلفنی با همتای فرانسویاش این موضوع را بهصراحت مطرح کرد.
ادعای موهوم
پیش از سفر «گروسی» به تهران، آژانس بر اساس اسنادی جعلی که رژیم صهیونیستی در اختیار آن قرار داده ادعا کرده بود ایران باید در مورد فعالیتهای مشکوک در ۴ مکان مشخص شده، شفافسازی کند. در پی همین ادعا مدیرکل آژانس خواهان روشن شدن و شفافیت فعالیت ایران در مکانهایی از جمله سایت هستهای کرج، تورقوزآباد و سایتهایی در نزدیکی اصفهان و آباده در استان فارس شد. پیش از آن، ایران درخواستهای آژانس در مورد تعویض دوربین تخریب شده و حافظه دوربینهای نظارتی در تأسیسات کرج را بیپاسخ گذاشته بود و با توافقی که بعدها میان دو طرف به دست آمد این کار انجام شد. توافق درباره نصب دوربینهای آژانس در مجتمع تسای کرج هم در پی سفر بهروز کمالوندی، سخنگوی سازمان انرژی اتمی ایران و رضا نجفی، معاون امور حقوقی و بینالمللی وزارت امور خارجه ایران به وین و رایزنیهای فنی این مقامات با مدیرکل آژانس صورت گرفت. این در حالی بود که علی باقری، مذاکرهکننده ارشد ایرانی نیز در بحبوحه بالا گرفتن اختلافات میان ایران و آژانس خواستار آن شد تا ایران پیش از بازگشت به تعهدات برجامی از بسته شدن پرونده سایتهای مورد ادعای آژانس، اطمینان پیدا کند. با این حال آژانس در مواضع متعدد ادعا کرد که ایران پاسخهای رضایتبخشی به پرسشهای این آژانس درباره وجود ذرات اورانیوم در سه محل که به آژانس گزارش نشده، نداده است.
تبادل مدارک
پس از حل یکی از موضوعات اختلافی میان ایران و آژانس، «گروسی» اسفندماه سال گذشته راهی تهران شد و در پی حضورش، ایران و آژانس به توافق جدیدی دست پیدا کردند که بر اساس آن مقرر شد سازمان انرژی اتمی ایران حداکثر تا ۲۹ اسفندماه گذشته توضیحات کتبی مطرحشده توسط آژانس درباره موضوعات مربوط به سه مکان ادعایی را به همراه اسناد پشتیبان مربوط، به این نهاد ارائه کند. مدیرکل آژانس هم در خلال این سفر مدعی شد که ایران و غرب، بدون حل مسائل میان این آژانس و ایران، به توافق هستهای دست پیدا نخواهند کرد. رئیس سازمان انرژی اتمی ایران نیز با توجه به توافقهای انجام شده اعلام کرد که تا آخر خردادماه مدارک لازم بین ایران و آژانس تبادل خواهد شد.
همکاری همهجانبه ایران با آژانس در حالی جریان دارد که مذاکرات وین به دلیل تعلل امریکا در تصمیمگیری نهایی با وقفهای نامعلوم روبهرو شده است. با این همه تهران در تلاش است با حل موضوعات اختلافی باقی مانده با آژانس یک بار برای همیشه امکان فشارهای سیاسی آژانس بر پایه مدارک جعلی را ببندد و مانع از آن شود که این ادعاها راهی برای جنجالسازی تکراری علیه ایران بیابد. روند مثبت همکاری فشرده ایران با آژانس چنان است که به اذعان رسانه امریکایی «بلومبرگ» حتی با وجود تصمیم تهران برای توقف بازدیدهای سرزده آژانس بینالمللی انرژی اتمی شمار بازرسیها از تأسیسات هستهای ایران در سال گذشته میلادی، به بالاترین میزان خود رسید. امری که به این معناست ایران بهرغم متوقف کردن اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی، حسن نیت خود را نسبت به آژانس در موضوعات اختلافی نشان داده است.
گروه سیاسی/ «رافائل گروسی» مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، ایران را در روند مذاکرات احیای برجام در وین جدی دانست و اعلام کرد که منتظر پاسخهایی قانعکننده درباره شماری از فعالیتهای هستهای کشورمان است. مدیرکل آژانس در حالی به خواسته خود از ایران برای شفافسازی موضوعات ادعایی اشاره کرده است که پیشتر قرار شده بود این موضوعات در چهارچوب یک توافق موقت با ایران مورد بررسی قرار گیرد و پرونده آن تا پایان خردادماه بسته شود.
«گروسی» در شرایطی اسفندماه گذشته در سومین سفر خود در دولت سید ابراهیم رئیسی راهی تهران شد که مرحله پایانی مذاکرات وین جریان داشت و بستن پروندههای باز ایران در آژانس یکی از شروط مورد تأکید مقامهای کشورمان برای احیای برجام بود. شرط گذاری ایران از آن جهت حائز اهمیت بود که آژانس روی موضوعاتی دست گذاشته بود که پرونده آنها پیشتر یعنی یک سال پس از دستیابی به برجام در قالب پرونده موسوم به مطالعات ادعایی بسته شده بود؛ مقامهای رژیم صهیونیستی مدعی شده بودند اسناد ادعایی آنها نشان میدهد ذراتی هستهای در ایران وجود دارد که جمهوری اسلامی از گزارش پیرامون آنها خودداری کرده است. جالب آن بود که صهیونیستها برای این ادعا هرگز اسناد معتبری به آژانس ارائه نداده بودند. اما این درست نقطه مقابل روند همکاری بود که میان ایران و آژانس در چهارچوب برجام جریان داشت. چه آنکه پیش از آن، گزارشهای مدیر کل آژانس بهطور مرتب درباره پایبندی ایران به برجام منتشر میشد و تأیید میکرد که روند فعالیتهای هستهای ایران در تطابق کامل با تعهداتی است که پذیرفته است. ایران به پشتوانه چنین تجربهای از آژانس خواست که ادعاهای جدید و بدون سند این نهاد بینالمللی باید همزمان با حل شدن چالشهای پیرامون برجام بسته شود؛ مطالبهای که به یکی از شروط اصلی ایران در گفتوگوهای وین تبدیل شد. چنانکه رئیس جمهور ایران در گفتوگویی تلفنی با همتای فرانسویاش این موضوع را بهصراحت مطرح کرد.
ادعای موهوم
پیش از سفر «گروسی» به تهران، آژانس بر اساس اسنادی جعلی که رژیم صهیونیستی در اختیار آن قرار داده ادعا کرده بود ایران باید در مورد فعالیتهای مشکوک در ۴ مکان مشخص شده، شفافسازی کند. در پی همین ادعا مدیرکل آژانس خواهان روشن شدن و شفافیت فعالیت ایران در مکانهایی از جمله سایت هستهای کرج، تورقوزآباد و سایتهایی در نزدیکی اصفهان و آباده در استان فارس شد. پیش از آن، ایران درخواستهای آژانس در مورد تعویض دوربین تخریب شده و حافظه دوربینهای نظارتی در تأسیسات کرج را بیپاسخ گذاشته بود و با توافقی که بعدها میان دو طرف به دست آمد این کار انجام شد. توافق درباره نصب دوربینهای آژانس در مجتمع تسای کرج هم در پی سفر بهروز کمالوندی، سخنگوی سازمان انرژی اتمی ایران و رضا نجفی، معاون امور حقوقی و بینالمللی وزارت امور خارجه ایران به وین و رایزنیهای فنی این مقامات با مدیرکل آژانس صورت گرفت. این در حالی بود که علی باقری، مذاکرهکننده ارشد ایرانی نیز در بحبوحه بالا گرفتن اختلافات میان ایران و آژانس خواستار آن شد تا ایران پیش از بازگشت به تعهدات برجامی از بسته شدن پرونده سایتهای مورد ادعای آژانس، اطمینان پیدا کند. با این حال آژانس در مواضع متعدد ادعا کرد که ایران پاسخهای رضایتبخشی به پرسشهای این آژانس درباره وجود ذرات اورانیوم در سه محل که به آژانس گزارش نشده، نداده است.
تبادل مدارک
پس از حل یکی از موضوعات اختلافی میان ایران و آژانس، «گروسی» اسفندماه سال گذشته راهی تهران شد و در پی حضورش، ایران و آژانس به توافق جدیدی دست پیدا کردند که بر اساس آن مقرر شد سازمان انرژی اتمی ایران حداکثر تا ۲۹ اسفندماه گذشته توضیحات کتبی مطرحشده توسط آژانس درباره موضوعات مربوط به سه مکان ادعایی را به همراه اسناد پشتیبان مربوط، به این نهاد ارائه کند. مدیرکل آژانس هم در خلال این سفر مدعی شد که ایران و غرب، بدون حل مسائل میان این آژانس و ایران، به توافق هستهای دست پیدا نخواهند کرد. رئیس سازمان انرژی اتمی ایران نیز با توجه به توافقهای انجام شده اعلام کرد که تا آخر خردادماه مدارک لازم بین ایران و آژانس تبادل خواهد شد.
همکاری همهجانبه ایران با آژانس در حالی جریان دارد که مذاکرات وین به دلیل تعلل امریکا در تصمیمگیری نهایی با وقفهای نامعلوم روبهرو شده است. با این همه تهران در تلاش است با حل موضوعات اختلافی باقی مانده با آژانس یک بار برای همیشه امکان فشارهای سیاسی آژانس بر پایه مدارک جعلی را ببندد و مانع از آن شود که این ادعاها راهی برای جنجالسازی تکراری علیه ایران بیابد. روند مثبت همکاری فشرده ایران با آژانس چنان است که به اذعان رسانه امریکایی «بلومبرگ» حتی با وجود تصمیم تهران برای توقف بازدیدهای سرزده آژانس بینالمللی انرژی اتمی شمار بازرسیها از تأسیسات هستهای ایران در سال گذشته میلادی، به بالاترین میزان خود رسید. امری که به این معناست ایران بهرغم متوقف کردن اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی، حسن نیت خود را نسبت به آژانس در موضوعات اختلافی نشان داده است.
«ایران» گزارش میدهد
صدور پروانه ساخت مسکن در 6 ماه برابر با 8 سال قبل
مجموع پروانه ساختمانی صادر شده از سال 92 تا 99 برابر یک میلیون و 150 هزار واحد است در حالی که این آمار فقط برای 6ماه دولت سیزدهم، معادل یک میلیون پروانه است
گروه اقتصادی/ تعداد پروانه ساختمانی صادر شده در ماههای اخیر نشان میدهد تولید مسکن در دولت سیزدهم شتاب گرفته است. افزایش تولید مسکن در مقایسه با تعداد پروانه ساختمانی در دولت قبل و در چند ماهه دولت سیزدهم مبین این است که این عدد در 6 ماه دولت سیزدهم تقریباً با 8 سال دولت قبل برابری میکند. در دولت قبل از سال 92 تا 99 تعداد کل پروانه ساختمانی صادر شده برابر یک میلیون و 150 هزار فقره بوده است در حالی که در 6 ماهه دوم سال 1400، در مجموع یک میلیون پروانه توسط شهرداریهای کشور برای ساخت و ساز صادر شده است. این موضوع از رشد بیسابقه ساخت و ساز خبر میدهد.
در 3 فصل سال 1400، کل پروانههای صادر شده ساختمان شهری 87 هزار و200 فقره است، در بهار سال گذشته 34 هزار و 500، در تابستان 27 هزار و 900 و در پاییز 24 هزار و 800 پروانه ساختمانی در مناطق شهری صادر شده است. رشد صدور پروانه در نیمه دوم سال قبل به یک میلیون فقره، نشان میدهد تقریباً یک میلیون هزار پروانه در زمستان سال قبل صادر شده است.
بنابراین گزارش که از دادههای مرکز آمار استخراج شده است، صدور پروانههای ساختمانی از سال 92 تا 99 نسبت به سالهای قبل روند کاهشی دارد و در این 8 سال فقط در برخی دوره ها پروانه ساختمانی نسبت به سال قبل رشد اندکی دارد. آمار به خوبی مشخص میکند که از سال 92 ساخت و ساز روند نزولی به خود گرفته تا اینکه در سال 97 همزمان با آغاز برنامهریزی برای طرح اقدام ملی و همچنین جهش قیمتها در بازار مسکن، صدور پروانه ساختمانی در این سال حدود22 هزار فقره بیشتر از سال قبل، یعنی سال 96 است.
با توجه به رکود بازار مسکن از سال 92، در سال 93، افت شدید ۴۲ درصدی نسبت به سال قبل در صدور پروانههای ساختمانی اتفاق افتاد که از این سال به بعد همین کاهش در سالهای 94 و 95 نیز تکرار شد و در سالهای 96 تا 99 با افزایش قیمت مسکن و روی آوردن سازندگان به ساخت و ساز، تعداد پروانههای ساختمانی نیز افزایش یافته که افزایش آن قابل توجه نیست.
اوج صدور پروانه ساختمانی در دولت قبل فقط در سال 92 بوده که میزان آن 206 هزار واحد است. البته این آمار به خاطر ساخت و ساز مسکن مهر در دولت قبل از آن است که در سال 92 نیز خود را نشان داده است. طبق بررسیها سهم مسکن مهر از پروانههای صادره در سال 92 حدود ۱۱۵ هزار واحد در سال بوده است. گزارشها نشان میدهد دولت دهم در پایان کار خود ۶۹۰ هزار واحد را تحویل داد که به طور میانگین سالانه ۱۱۵ هزار واحد را شامل میشود. این در حالی است که بنابر طرح جامع مسکن و قوانین بالادستی، برای تأمین مسکن مصرفی، در سال حداقل باید یک میلیون مسکن ساخته شود. کاهش شدید ساخت مسکن در دولت قبل منجر به جهش بیسابقه قیمت هم در بخش خرید و هم در بخش اجاره شده است.
کاهش صدور پروانه ساختمانی در سالهای گذشته منجر به کاهش تولید مسکن شده است. بر اساس آمار، در سال ۹۳ برای تعداد ۴۰۰ هزار و ۱۶۴ واحد مسکونی پروانه صادر شده که نسبت به سال قبل از آن، یعنی سال 92، کاهش بیش از 50 درصدی را نشان میدهد. افت تولید مسکن در سالهای پس از آن هم ادامه پیدا کرد و در سال ۹۶ به حدود ۳۳۷ هزار واحد رسید. سال 92 تقاضا برای دریافت پروانه ساختمانی با رشد مواجه شد. در آن سال تولید مسکن به ۳۷۶ هزار واحد رسید که بخش زیادی از این رشد به خاطر برنامه اقدام ملی مسکن بوده است. براساس برنامه اقدام ملی مسکن، دولت موظف بود از سال 97 تا پایان دولت، 400 هزار واحد بسازد. اما واحدهای ساخته شده در این برنامه تا پایان دولت قبل فقط حدود 40 هزار واحد است و دولت سیزدهم قصد دارد واحدهای پیشبینی شده در این برنامه را همزمان با نهضت ملی مسکن پیش ببرد.
جهش صدور پروانه در دولت سیزدهم
دادههای آماری وزارت راه و شهرسازی نشان میدهد در بازه زمانی نیمه دوم سال گذشته یک میلیون و ۲۰۰ هزار فقره پروانه ساخت و ساز شهری و روستایی صادر شده است، در حالی که در سالهای قبل از آن در بازه یک ساله تنها ۴۵۰ هزار فقره مجموع شهری و روستایی صادر میشد. با توجه به آمار حدود 150 هزار فقره پروانه روستایی، بیش از یک میلیون پروانه ساختمانی در نیمه دوم سال قبل ثبت شده است. این در حالی است که در پنج ماهه نخست سال ۱۴۰۰ (ماههای پایانی دولت یازدهم) برای مثال فقط ۲۴۹۱ پروانه ساختمانی در شهر تهران صادر شده که از افت ۱۸ درصدی نسبت به مدت مشابه سال ۱۳۹۹ حکایت دارد.
با توجه به اینکه به طور متوسط برای هر پروانه ساختمانی ساخت حدود 7 واحد مسکونی در نظر گرفته میشود صدور یک میلیون پروانه ساختمانی شهری به معنی تولید حدود 7 میلیون مسکن در آینده است که بخشی از آن (4 میلیون ) مربوط به نهضت ملی است. به این ترتیب حتی اگر نیمی از این واحدهای پیشبینی شده ساخته شود، بخش زیادی از کمبود مسکن در کشور جبران میشود. این در حالی است که طی سالهای 90 تا 99 تعداد واحدهای مسکونی پیشبینی در پروانههای احداث ساختمان 4 میلیون و 800 هزار واحد مسکونی است که بیشترین و کمترین تعداد واحد مسکونی در پروانههای احداث ساختمان به ترتیب در سالهای 92 و 96 با 770 و 322 هزار واحد مسکونی است.
در سالهای قبل از ۱۴۰۰، حجم متراژ زیربنای پروانههای ساختمانی صادر شده مجموعاً به ۵۵ میلیون مترمربع میرسید. در حالی که در سال گذشته برای بیش از ۱۵۵ میلیون مترمربع واحد مسکونی در سراسر کشور پروانه از سوی شهرداریها صادر شد. طی سالهای 90 تا 99 بیشترین و کمترین مساحت زمین در پروانههای ساختمانی در کل کشور به ترتیب در سالهای 92 و 93 با 75 و 43 میلیون متر مربع است.
تولید مسکن
مقایسه تولید مسکن در دولتهای مختلف نشان میدهد در دولت سازندگی یک میلیون و 170 هزار، در دولت اصلاحات 2میلیون و 100 هزار، در دولت مهر 4 میلیون و 800 هزار و در دولت تدبیر و امید کمترین میزان و 790 هزار واحد مسکونی ساخته شده است. به این ترتیب با توجه به برنامه ساخت 4 میلیون مسکن تا پایان 1404، اگر این تعداد مسکن در کشور ساخته شود، در یک دوره دولت سیزدهم ساخت مسکن بیشتر از دو دوره دولت سازندگی و اصلاحات است.
گروه اقتصادی/ تعداد پروانه ساختمانی صادر شده در ماههای اخیر نشان میدهد تولید مسکن در دولت سیزدهم شتاب گرفته است. افزایش تولید مسکن در مقایسه با تعداد پروانه ساختمانی در دولت قبل و در چند ماهه دولت سیزدهم مبین این است که این عدد در 6 ماه دولت سیزدهم تقریباً با 8 سال دولت قبل برابری میکند. در دولت قبل از سال 92 تا 99 تعداد کل پروانه ساختمانی صادر شده برابر یک میلیون و 150 هزار فقره بوده است در حالی که در 6 ماهه دوم سال 1400، در مجموع یک میلیون پروانه توسط شهرداریهای کشور برای ساخت و ساز صادر شده است. این موضوع از رشد بیسابقه ساخت و ساز خبر میدهد.
در 3 فصل سال 1400، کل پروانههای صادر شده ساختمان شهری 87 هزار و200 فقره است، در بهار سال گذشته 34 هزار و 500، در تابستان 27 هزار و 900 و در پاییز 24 هزار و 800 پروانه ساختمانی در مناطق شهری صادر شده است. رشد صدور پروانه در نیمه دوم سال قبل به یک میلیون فقره، نشان میدهد تقریباً یک میلیون هزار پروانه در زمستان سال قبل صادر شده است.
بنابراین گزارش که از دادههای مرکز آمار استخراج شده است، صدور پروانههای ساختمانی از سال 92 تا 99 نسبت به سالهای قبل روند کاهشی دارد و در این 8 سال فقط در برخی دوره ها پروانه ساختمانی نسبت به سال قبل رشد اندکی دارد. آمار به خوبی مشخص میکند که از سال 92 ساخت و ساز روند نزولی به خود گرفته تا اینکه در سال 97 همزمان با آغاز برنامهریزی برای طرح اقدام ملی و همچنین جهش قیمتها در بازار مسکن، صدور پروانه ساختمانی در این سال حدود22 هزار فقره بیشتر از سال قبل، یعنی سال 96 است.
با توجه به رکود بازار مسکن از سال 92، در سال 93، افت شدید ۴۲ درصدی نسبت به سال قبل در صدور پروانههای ساختمانی اتفاق افتاد که از این سال به بعد همین کاهش در سالهای 94 و 95 نیز تکرار شد و در سالهای 96 تا 99 با افزایش قیمت مسکن و روی آوردن سازندگان به ساخت و ساز، تعداد پروانههای ساختمانی نیز افزایش یافته که افزایش آن قابل توجه نیست.
اوج صدور پروانه ساختمانی در دولت قبل فقط در سال 92 بوده که میزان آن 206 هزار واحد است. البته این آمار به خاطر ساخت و ساز مسکن مهر در دولت قبل از آن است که در سال 92 نیز خود را نشان داده است. طبق بررسیها سهم مسکن مهر از پروانههای صادره در سال 92 حدود ۱۱۵ هزار واحد در سال بوده است. گزارشها نشان میدهد دولت دهم در پایان کار خود ۶۹۰ هزار واحد را تحویل داد که به طور میانگین سالانه ۱۱۵ هزار واحد را شامل میشود. این در حالی است که بنابر طرح جامع مسکن و قوانین بالادستی، برای تأمین مسکن مصرفی، در سال حداقل باید یک میلیون مسکن ساخته شود. کاهش شدید ساخت مسکن در دولت قبل منجر به جهش بیسابقه قیمت هم در بخش خرید و هم در بخش اجاره شده است.
کاهش صدور پروانه ساختمانی در سالهای گذشته منجر به کاهش تولید مسکن شده است. بر اساس آمار، در سال ۹۳ برای تعداد ۴۰۰ هزار و ۱۶۴ واحد مسکونی پروانه صادر شده که نسبت به سال قبل از آن، یعنی سال 92، کاهش بیش از 50 درصدی را نشان میدهد. افت تولید مسکن در سالهای پس از آن هم ادامه پیدا کرد و در سال ۹۶ به حدود ۳۳۷ هزار واحد رسید. سال 92 تقاضا برای دریافت پروانه ساختمانی با رشد مواجه شد. در آن سال تولید مسکن به ۳۷۶ هزار واحد رسید که بخش زیادی از این رشد به خاطر برنامه اقدام ملی مسکن بوده است. براساس برنامه اقدام ملی مسکن، دولت موظف بود از سال 97 تا پایان دولت، 400 هزار واحد بسازد. اما واحدهای ساخته شده در این برنامه تا پایان دولت قبل فقط حدود 40 هزار واحد است و دولت سیزدهم قصد دارد واحدهای پیشبینی شده در این برنامه را همزمان با نهضت ملی مسکن پیش ببرد.
جهش صدور پروانه در دولت سیزدهم
دادههای آماری وزارت راه و شهرسازی نشان میدهد در بازه زمانی نیمه دوم سال گذشته یک میلیون و ۲۰۰ هزار فقره پروانه ساخت و ساز شهری و روستایی صادر شده است، در حالی که در سالهای قبل از آن در بازه یک ساله تنها ۴۵۰ هزار فقره مجموع شهری و روستایی صادر میشد. با توجه به آمار حدود 150 هزار فقره پروانه روستایی، بیش از یک میلیون پروانه ساختمانی در نیمه دوم سال قبل ثبت شده است. این در حالی است که در پنج ماهه نخست سال ۱۴۰۰ (ماههای پایانی دولت یازدهم) برای مثال فقط ۲۴۹۱ پروانه ساختمانی در شهر تهران صادر شده که از افت ۱۸ درصدی نسبت به مدت مشابه سال ۱۳۹۹ حکایت دارد.
با توجه به اینکه به طور متوسط برای هر پروانه ساختمانی ساخت حدود 7 واحد مسکونی در نظر گرفته میشود صدور یک میلیون پروانه ساختمانی شهری به معنی تولید حدود 7 میلیون مسکن در آینده است که بخشی از آن (4 میلیون ) مربوط به نهضت ملی است. به این ترتیب حتی اگر نیمی از این واحدهای پیشبینی شده ساخته شود، بخش زیادی از کمبود مسکن در کشور جبران میشود. این در حالی است که طی سالهای 90 تا 99 تعداد واحدهای مسکونی پیشبینی در پروانههای احداث ساختمان 4 میلیون و 800 هزار واحد مسکونی است که بیشترین و کمترین تعداد واحد مسکونی در پروانههای احداث ساختمان به ترتیب در سالهای 92 و 96 با 770 و 322 هزار واحد مسکونی است.
در سالهای قبل از ۱۴۰۰، حجم متراژ زیربنای پروانههای ساختمانی صادر شده مجموعاً به ۵۵ میلیون مترمربع میرسید. در حالی که در سال گذشته برای بیش از ۱۵۵ میلیون مترمربع واحد مسکونی در سراسر کشور پروانه از سوی شهرداریها صادر شد. طی سالهای 90 تا 99 بیشترین و کمترین مساحت زمین در پروانههای ساختمانی در کل کشور به ترتیب در سالهای 92 و 93 با 75 و 43 میلیون متر مربع است.
تولید مسکن
مقایسه تولید مسکن در دولتهای مختلف نشان میدهد در دولت سازندگی یک میلیون و 170 هزار، در دولت اصلاحات 2میلیون و 100 هزار، در دولت مهر 4 میلیون و 800 هزار و در دولت تدبیر و امید کمترین میزان و 790 هزار واحد مسکونی ساخته شده است. به این ترتیب با توجه به برنامه ساخت 4 میلیون مسکن تا پایان 1404، اگر این تعداد مسکن در کشور ساخته شود، در یک دوره دولت سیزدهم ساخت مسکن بیشتر از دو دوره دولت سازندگی و اصلاحات است.
عهد میبندم روزی لازمت بشم عهد میبندم حاج قاسمت بشم
سرودی که این روزها زیاد شنیده می شود دیگر تنها یک سرود نیست، گویی ترجمان دعای عهد است که با زبانی کودکانه بیان شده و لاجرم بر دلها نشسته است. اجرای دسته جمعی آن همراه با سلام و لبیک به امام عصر دلالتی بر ساختار امت و امامت جامعه دینی و انتظاری آماده گر است. انتظاری که یرونه بعیدا و نراه قریبا.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
غمش در نهانخانه دل نشست
-
سنگ باران فوتبال!
-
خدمت بدون مرز
-
تخلیه 2 میلیون بشکه نفت ایران در چین طی یک هفته
-
مرگ 16 هزار عضو حیات بخش در سال
-
ایران در رونداحیای توافق هستهای جدی است
-
صدور پروانه ساخت مسکن در 6 ماه برابر با 8 سال قبل
-
عهد میبندم روزی لازمت بشم عهد میبندم حاج قاسمت بشم
اخبارایران آنلاین